اولین نشست از سلسله نشست های علمی – تخصصی سیره پژوهی روز سه شنبه 29 آذر 90 به میزبانی گروه تاریخ مدرسه عالی تاریخ و ادیان مجتمع آموزش عالی امام خمینی (رحمة الله علیه) در سالن شهید عارف حسینی برگزار گردید. موضوع این جلسه، گزارشی درباره فقه السیرة بود که توسط حجة الاسلام مطهری ارائه گردید.در ابتدای این جلسه، آقای دکتر صفری مدیر گروه تاریخ اسلام درباره هدف و ضرورت برگزاری چنین نشست هایی با نگاه تاریخی مطالبی را بیان کرد. وی از نبود یک تعریف علمی و متقن درباره مبانی نظری سیره شناسی و بالا نبودن سطح علمی کتاب هایی که در این زمینه نگاشته شده، ابراز نگرانی کرد. او از این که به شخصیت هایی مانند شیخ مفید، علامه حلی و سید بن طاووس متخصص می پردازند ولی تاکنون به طور جدی و تخصصی به زندگی معصومین (علیهم السلام) پرداخته نشده، گلایه کرد و افزود: بر این اساس برخی از دوستان اقدام به انبوه خوانی درباره معصومین (علیهم السلام) کردند و انتظار می رفت که بر منابع، رویکردها و مبانی آنان مسلط شوند.از میان معصومین (علیهم السلام)، زندگانی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، امام علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام)، امام کاظم (علیه السلام)، امام رضا (علیه السلام) و حضرت حجت (علیه السلام) مورد مطالعه قرار گرفت.
طرح اولیه این بود که درباره هر معصوم بر روی چهار محور تحقیق شود:
1- منبع شناسی: بررسی منابع با رویکردهای متفاوت
2- بستر شناسی: شامل بررسی بستر زمانی زندگانی این بزرگواران و نحله های فکری در آن زمان
3- تاریخ ائمه معصومین علیهم السلام : بررسی زندگانی آنها با رویکرد تاریخی
4- سیره معصومین: شامل سیره فردی، اجتماعی، خانوادگی و سیاسی
مدیر گروه تاریخ اسلام در ادامه ضمن بیان این مطلب که این نشست ها بصورت دو هفته یک بار برگزار می شود از صاحب نظران این عرصه درخواست کرد نظریه های علمی خود را در زمینه سیره پژوهی در این جلسات مطرح نمایند تا با بررسی و نقد آن، زمینه رشد و ارتقای سطح علمی در این عرصه فراهم گردد. وی اهداف برگزاری چنین جلساتی را تجمع علمی محققین و سیره پژوهان در جهت هم افزایی و تبادل علمی، ارتقای مباحث سیره پژوهی و تاسیس مجله خاص سیره پژوهی و تاریخ پژوهی عنوان کرد.
در ادامه، حجة الاسلام مطهری بحث اصلی جلسه را با بیان مقدمه ای از پیشینه و حجیت فقه السیره مطرح نمود. او با بیان دستور صریح قرآن کریم به مسلمانان مبنی بر الگو قرار دادن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و وجود روایات مختلف مبنی بر پیروی از فعل معصوم، حجیت سیره معصومین را متذکر شد. وی افزود: از زمان حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا زمان معاصر به سیره ایشان توجه ویژه ای شده و آثار خوبی در این زمینه شکل گرفته است. بدین نحو که گزارش افعال و گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به تدریج توسط مسلمانان سینه به سینه نقل و در دوره های بعد تدوین گردید و زمینه سیره نگاری را فراهم کرد؛ به گونه ای که همین سیره نگاری مقدمه ای برای تاریخ نگاری اسلامی گردید. نکته قابل توجه این است که بین کتاب هایی که با عنوان سیره منتشر شده مانند السیره النبویه و کتاب های تاریخی تفاوت خاصی وجود ندارد. این سیره نگاران به صورت مشخص به سیره پرداخته اند ولی تاریخ نگاران دیگر در ضمن رخدادهای مختلف به سیره نبوی هم اشاره کرده اند، اما امروزه در جوامع اهل سنت، کتاب هایی با رویکرد و نگرش جدید با عنوان فقه السیره نوشته می شود که البته باز هم علی رغم جدید بودن این عنوان، موضوع آن جدید نیست.
حجة الاسلام مطهری با جمع دو تعریف متفاوت از فقه السیره، آن را فهم صحیح و کاربردی کردن سیره معرفی کرد و هدف آن را ارائه راه کار عملی برای جامعه امروزی تبیین کرد. وی در ادامه افزود: فقه السیره با این عنوان تخصصی در جامعه شیعی – علی رغم وجود کتاب های معدودی در این زمینه – مورد غفلت قرار گرفته است و بیشترین کاربرد آن در مسایل فقهی و فتاوای برخی مجتهدین می باشد. او همچنین به عنوان شاهد، به مقاله حضرت آیت الله سبحانی با عنوان نقش تاریخ در استنباط احکام اشاره کرد که به اعتقاد او نشان دهنده توجه فقها به نکات تاریخی است. ایشان می فرمایند: اگر نسبت به شأن نزول و تاریخ واقعه آگاه نباشیم نمی توانیم درست استنباط کنیم و چه بسا، فقهایی که به خاطر عدم توجه به این مسأله دچار اشتباه شده اند. یکی از مواردی که ایشان به عنوان اشتباه در فتوا به علت عدم توجه به حوادث تاریخی به آن اشاره می کنند، مساله مسح بر نعلین است که مورد اختلاف شیعه و سنی است. شیعه آن را جایز نمی داند اما اهل سنت حتی در حال اختیار هم آن را جایز می دانند. آن ها استناد می کنند فردی بنام جریر بن عبد الله از صحابه پیامبر وضو می گیرد و بر نعلین مسح می کند که این کار مورد اعتراض صحابه قرار می گیرد. او برای توجیه عمل خود به رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) اشاره می کند که دیده است پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز این گونه وضو گرفته اند. این استدلال به این صورت مورد قبول حضرت آیت الله سبحانی قرار نمی گیرد. ایشان به سوره مائده و شأن نزول آن استناد می کنند و بیان می کنند این سوره، آخرین سوره ای است که در سال دهم بر پیامبر نازل شده که حاوی آیات وضو نیز هست. بنا بر اتفاق علما، بر این سوره هیچ ناسخی نیامده است؛ در حالی که داستان مسح بر نعلین در سال نهم قمری و قبل از نزول سوره مائده بوده است و با توجه به تأخر نزول سوره مائده بر این واقعه، از نظر تاریخی، این حکم نقض شده است.
حجة الاسلام مطهری بیان این استدلال را نشان گر استناد و عمل فقها به فقه السیره می داند و معتقد است استناد به حوادث تاریخی در فتاوای فقهی مانند این نمونه، کمیاب است. وی کتاب فقه السیرة النبویة نوشته یکی از علمای عراق به نام نجاح عطایی را در زمینه نگارش فقه السیرة اقدامی اولیه خواند و در عین حال، تاکید کرد که این کتاب تفاوت بسیار زیادی با فقه السیره اهل سنت دارد و تعصب شدیدی را علیه اهل سنت دنبال می کند.
مدیر گروه سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه به معرفی دو کتاب مهم و معروف اهل سنت در زمینه فقه السیره به تالیف محمد غزالی و محمد سعید رمضان البوتی که با همین عنوان نیز، منتشر شده،پرداخت. وی علل گرایش این افراد به سمت فقه السیره نویسی را دو عامل سیاسی و فرهنگی دانست و افزود: عامل سیاسی که بیشتر به استعمار و تسلط انگلیس بر کشورهای اسلامی بر می گردد در مورد غزالی نمود بیشتری دارد. او با دیدن وضعیت زمانه خودش و اضمحلال و عقب ماندگی مسلمانان و سلطه سیاسی غرب و اروپا بر جهان اسلام برای این که انگیزه ای در مسلمانان ایجاد کرده باشد، تصمیم به بیان سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرفته است، اما عامل فرهنگی که بی تاثیر از علت سیاسی نیست به وجود کتاب های مسلمانان متاثر از روش های پژوهشی غربی بر می گردد که از روش های علمی و عقلی برای استنباط استفاده می کردند و تنها مطالبی را می پذیرفتند که با علم و عقل منافاتی نداشته باشد، لذا بسیاری از معجزات را انکار می کردند و یا لااقل لازم نمی دیدند. این بود که برخی برای پاسخ به این شبهات به سمت و سوی نگارش فقه السیره رفتند. این عامل در مورد آقای بوتی جلوه بیشتری داشته، به گونه ای که روایاتی را در این کتاب نقل کرده که حتی به اعتقاد خودش با عقل سازگار نیست و حتی آن روایات را نقد نیز نکرده است.
وی در ادامه به یکسان نبودن ساختار این دو کتاب اشاره کرد و افزود: گاهی اوقات عنوان مستقل برای برخی مطالب ارائه کرده اند و گاهی عنوان نکرده اند که این مورد در کتاب غزالی نمود بیشتری دارد. بوتی درس ها و عبرت هایی که از سیره نبوی گرفته می شود را با عناوینی مانند العبر و العضاد مشخص کرده اما غزالی، این موارد را در خلال مطالب خودش گنجانده، در حدی که گاهی نتیجه را جدا آورده و گاهی در ضمن بحث مطرح کرده است.سخنران جلسه کتاب آقای بوتی را روش مند تر، دقیق تر و با ساماندهی بهتر نسبت به کتاب آقای غزالی دانست و علت آن را باب بندی کتاب بوتی و اضافه کردن بابی بعنوان العبر معرفی کرد؛ به گونه ای که حجم این باب گاهی بیشتر از مباحث اصلی می شود. به اعتقاد وی وجه اشتراک این دو کتاب عدم توجه به مسایل مربوط به تشیع، خصوصا واقعه غدیر است.
حجة الاسلام مطهری همچنین کتاب فقه السیرة النبویة تألیف نجاح عطایی را استوار بر حول دو محور معرفی کرد که بخش اول به عنوان منهج نبوی برای هدایت بشر و بخش دوم منهج شیطانی نام گذاری شده است. در بخش اول، به طور طبیعی به سیره نبوی و درس هایی که می توان از آن گرفت پرداخته و در بخش دوم المنهج الابلیسی لاغواء الامم و الشعوب مؤامرات ملوک را مطرح کرده است؛ برخی از عناوین این بخش شامل ملوک الامویین و عباسیین و العثمانیین و تغییر السیره، السلطان العثمانی یامر المفتی بفتوای دماء الشیعه می باشد. به گفته وی، این کتاب گرایش افراطی و ضد تقریبی دارد و لذا مطرح نکردن آن مناسب تر است.
وی در نتیجه گیری افزود: بیان این مطالب ضرورت نگاشتن فقه السیرة شیعی در مراکز تخصصی شیعه را دو چندان می کند. ضمن این که فقه السیره معصومان به صورت کلی نیز بسیار مهم است که به آن پرداخته نشده است مگر در مواردی که با فقه ارتباط دارد.
در پایان جلسه آقای دکتر صفری به عنوان جمع بندی نکاتی را درباره ضرورت تعامل فقه و تاریخ، نقد تاریخی فتاوای فقها، ضابطه مند بودن استفاده از سیره در فقه و اهمیت تاریخ در به اجتهاد رسیدن فقها بیان کردند.