نعمتالله صفری فروشانی؛ استاد جامعه المصطفی العالمیه، شامگاه ۴ دی ماه در نشست ارائه تجربیات اساتید از مجموعه نشستهای تجربیات پژوهشی که از سوی معاونت پژوهشی دانشکده الهیات دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران برگزار میشود، گفت: بنده وقتی در اواخر دهه ۷۰ وارد رشته تاریخ تمدن ملل اسلامی شدم احساس کردم در این زمینه خلأ وجود دارد و در مقابل، شبهات هم فراوان از طرف مخالفان تشیع بر ما وارد شده است لذا احساس وظیفه کردم با اینکه شاید تاریخ جایگاه چندانی در مراکز علمی و پژوهشگاهها نداشت، البته الان تاریخ جایگاه خوبی پیدا کرده است.
متن سخنان این استاد تاریخ اسلام به شرح زیر است؛
بنده در رشتههای مختلفی مطالعه کردهام و به روشها دقت زیادی داشتهام و همیشه عرض کردهام که یکی از قهرمانان پژوهشی بنده، شیخ مرتضی انصاری بوده است که کتاب مکاسب از ایشان است. ایشان به خوبی اقوال مختلف را بیان و موضع دیگران را تقریر کرده سپس به پاسخ آنها میپردازد.
روششناسی در حوزه ضعیف است
نکتهای که برای بنده مهم است تفاوت دو محیط حوزه و دانشگاه است؛ الان در قم دانشگاههایی داریم که خاستگاه مذهبی دارند که مورد بحث بنده نیست و منظورم دانشگاههای غیر از آن است و لازم میدانم که یک معلم هر دو محیط حوزه و این نوع دانشگاهها را تجربه کند زیرا تتبع حوزویان بسیار خوب و قوی است ولی در روششناسی ضعف وجود دارد؛ در دروس حوزه، روش و روششناسی جایگاه چندانی ندارد.
نکته دیگر اینکه انسان ممکن است در علوم مختلف استعداد و کارآمدی داشته باشد و گمشده خود را در یک رشتهای بیابد، بنده تاریخ را گمشده خودم میدانستم لذا در حالی که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم چند کتاب نوشتم.
مسئله دیگر توجه به وظیفه است؛ بنده وقتی وارد این مطالعات و دروس شدم احساس وظیفه کردم و دنبال مسائل مادی نبودم؛ در آن دوره این نگاه وجود داشت که هر وقت خواستید به ذهنتان استراحت بدهید به خصوص برای اوقات فراغت سراغ تاریخ بروید در حالی که این نگاه برای تاریخ متنی مانند طبری، ابن اثیر و کتب معاصر مانند آثار رسول جعریان و پیشوایی و … است ولی تاریخی که بنا را بر تحلیل بگذارد علم جدید است و نمیتوان چنین نگاهی به آن داشت. گفته شده است که فقیه وقتی فقیه میشود که در علوم مختلف فقه و اصول و … مجتهد باشد به نظر بنده در تاریخ هم مقید و مطلق و مجمل و مفصل و … وجود دارد و کسی میتواند مجتهد تاریخ شود که به این موارد مسلط باشد. تاریخ یک رشته مستقل است و منابع و روش خود را دارد و میتواند کارآمد باشد.
نکته دیگر اینکه بنده وقتی براساس انجام وظیفه سراغ تاریخ رفتم برکات کار را مشاهده کردم؛ من بیش از ۱۰۰ مقاله دارم و اقدامات خوبی هم انجام شد از جمله اینکه رشته تاریخ را به کمک دوستان در المصطفی ایجاد کردیم و در ۴ گرایش تاریخ اهل بیت(ع)، تاریخ تمدن اسلامی، تاریخ معاصر جهانی و اسلام و تاریخ تشیع دانشپژوه پذیرفتیم.
تاکنون چندصد نفر در ارشد و دکتری در این رشته فارغالتحصیل شدهاند و شاید در هیچ کجای دنیا چنین چیزی سابقه نداشته باشد که مدرک برای این تعداد گرایش در تاریخ اعطا شود. موفق شدیم دانشنامه اهل بیت(ع) و دانشنامه زن مسلمان را تاسیس کنیم که لنگانلنگان به کار خود ادامه میدهند؛ سایت دانشنامه اهل بیت(ع) و زن مسلمان هم ایجاد شد که در آینده نزدیک به روزرسانی خواهد شد.
تجربه دیگر بنده اینکه ما در المصطفی با بیش از ۲۰ ملیت سر و کار داشتیم و نگاهمان فرارشتهای و فراملیتی بود. بنده وقتی مرور میکنم این مقدار رشد در رشته تاریخ را از برکتی میدانم که خدا در این کار قرار داد.
تالیف دفتر ۱۰۰۰ موضوع
از همان دهه ۸۰ که بنده با دانشجویان سر و کار داشتم متوجه شدم باید یکسری نظام موضوعات داشته باشم لذا دفتری با عنوان هزار موضوع را نوشتم که محورهای مختلفی به همراه ریزموضوعات دارد و میتواند برای پایاننامه و رساله مورد استفاده دانشجویان و طلاب قرار بگیرد. معتقدم استاد حتما باید نظام موضوعات و کلانمحور داشته باشد و آن را مانند یک جورچین تعبیه کند و متناسب با مخاطبان خود سامان بدهد.
نکته دیگر یک مسئله رفتاری است؛ بنده میگویم یکی از توفیقات بنده این بوده است رؤسای سازمانهایی که در آنجا کار کردهام ارادت ویژه به بنده نداشتهاند و این سبب شد تا فراغت بال بیشتری برای کارهای پژوهشی داشته باشم زیرا مسئولیت اجرایی نمیگیرم گرچه در مقطعی به مدت دو تا سه سال پستهای مختلفی داشتم. این فراغت بال سبب شد تا دانشجویان و طلاب ارتباط بیشتری با بنده داشته باشند و بنده هم تلاش کردم تا خود را به آسانی در دسترس قرار دهم و با خدا عهد کردم که بخل علمی نداشته باشم و هر چه را میدانم در اختیار دیگران قرار دهم برخلاف برخی افراد که این بخل را دارند.
نکته دیگر تاکید بنده بر منابع انسانی است؛ بنده در دوره ۲۲ سال اخیر در کلاس و گفتوگو تلاش کردم اگر کسی استعدادی دارد به او کمک کنم تا شکوفاتر شود لذا وارد کارهای مشترک علمی در مقالات و رساله و پایاننامه و … شدم و به همین دلیل حدود ۴۵ نفر از دوستان با بنده مقاله مشترک دارند و اگر کسی مقالهای را خودش نوشته و من فقط اصلاحاتی بر آن داشته باشم به عنوان مشترک نمیپذیرم بلکه باید در فرایند کار حضور داشته باشم؛ برخی از استادان از اینکه با دانشجو مقاله مشترک داشته باشند پرهیز دارند ولی بنده معقتدم که دانشجو فرصت و دقت بیشتری نسبت به ما دارد و از منابع بهتر استفاده میکند و اگر اشکالاتی داشته باشد استاد میتواند آن را برطرف کند.
تاکید بر کارهای مشترک
حدود ۴ کتاب مشترک هم با دیگران دارم و از توفقیات بنده این است که این مقالات مشترک با همکاری طلاب و دانشجویان ملیتهای مختلف انجام شده است. کسانی با بنده همکاری داشتهاند که ابتدا نمیتوانستند فارسی بنویسند ولی الان قلمشان از بنده بهتر است و به نظرم تربیت این سرمایههای انسانی یکی از باقیاتالصالحاتی است که در روز جزا به آن امید دارم.
نکته دیگر بحث این است که برخی تصور میکند اگر تواضع به خرج بدهند و چیزهایی را که بلد نیستند از دانشجو بیاموزند ابهت علمی آنان شکسته میشود ولی بنده هرگز این باور را ندارم و این ابهت را کاذب میدانم لذا بارها و به دفعات شده است که اگر دانشجو چیزی بگوید که من بلد نیستم از او تمجید میکنم و اعتراف میکنم که بنده این ایده و روش و مطلب را نمیدانستم. دانشجو را مانند پرنده در فضای باز میبینم که اگر پرواز بیاموزد تا کیلومترها میتواند پرواز کند.
مسئله دیگر تفکر و مطالعه است؛ از شهید صدر پرسیدهاند که شما چقدر مطالعه دارید ایشان تاکید داشتند که بیشتر وقت را صرف تفکر میکنم؛ به نظر بنده این نوع تفکر در مواردی مفیدتر از صرف کتاب خواندن است و باعث تقویت گسترش دانش و قدرت تحلیل علمی در انسان میشود.
بنده به برخی نشستها و کرسیهای علمی انتقاد دارم زیرا گاهی هر موضوعی را به کرسی تبدیل میکنند و اگر بخواهیم با این روند کرسی داشته باشیم هر روز میتوانیم چند کرسی داشته باشیم و مثلا بنده حداقل ماهی چند کرسی نوآوری و نظریهپردازی داشته باشم که نمیپسندم زیرا برخی برای ارتقاء برگزار میشود؛ بنده چندان به این مسائل و اینکه دانشیار و استادیار و .. بشوم توجهی نداشتهام گرچه فرصتهایی پیش آمد و به این مدارج هم رسیدم.
رویکرد بنده در تاریخ و هر علم دیگر رویکرد علم برای علم نیست بلکه علم را برای رسیدن به هدف میدانیم که میتواند هدف مقدس و یا ارتقاء علم باشد. اخیرا متمرکز بر تاریخ اهل بیت(ع) شدهام زیرا باعث خجالت میدانم که کسی از بیرون وارد کشور ما شود و مثلا دنبال محققانی باشد که تخصص در امامت و یا هر کدام از ائمه(ع) داشته باشند و ما افراد و یا فردی را نداشته باشیم که به آنها معرفی کنیم. الان اگر از ما متخصص فقه و فلسفه بخواهند افراد زیادی داریم ولی چند نفر متخصص درباره زندگی و زمانه امام صادق(ع) یا امام باقر(ع) داریم؟ بنده به جایگاه ائمه بزرگوار و حدیث ثقلین و اینکه شناخت زندگی آنان بر زندگی ما مؤثر است اعتقاد و باور دارم.
پیرایههای تاریخی پیرامون زندگی ائمه(ع) را بزداییم
به نظرم پیرایههایی حول زندگی ائمه(ع) ایجاد شده که ما را به راههای انحرافی برده است لذا باید این پیرایهها هم از تاریخ زندگی آنان زدوده شود. ممکن است بنده به محققی با نظرات شاذ شناخته و معروف شوم ولی با این مسئله مشکلی ندارم زیرا کسی که باید ببیند و درک کند میبیند و باز هم این مسیر را ادامه خواهم داد گرچه اتهام انحراف و وهابیزدگی به بنده بدهند و در این راه هم همه چیز را به جان خریدهام ولو اینکه کاری و شغلی به بنده پیشنهاد نشود. نگاه بنده ارتقای حقیقی و نگاه ویژه به تاریخ زندگانی اهل بیت(ع) است و معتقدم این تاریخ باید به صورت درست به دست مردم برسد و برکاتی از خود ائمه(ع) گرفتهام.
موضوع دیگر نباید ما خود را به سازمان و مجموعه خودمان محصور کنیم بلکه اگر کاری از دستمان برآید باید در خدمت دیگران باشیم لذا بنده در هر جایی کاری از دستم برآمده انجام دادهام و خود را حصر نمیکنم.
ظلم به نیروهای پژوهشی
مسئله دیگر اینکه نیروهای پژوهشی بزرگترین مظلوم مراکز پژوهشی هستند زیرا برخی مراکز پولهایی دارند که در بانک میگذارند تا سود آن را بگیرند و وام به کارکنان خود بدهند ولی دستمزد محققان خود را به روز نمیدهند؛ یکی از دانشگاههای بزرگ که در ردیف ده دانشگاه بزرگ کشور است گفته میشود از سال ۱۳۹۲ تاکنون پول مشاوران بیرونی و داوریها را نداده است که به نظر بنده این جفا است.
در انتها هم تاکید کنم بنده دغدغه اصلاح همه بشر و مسلمین و تشیع را ندارم البته ممکن است ایده داشته باشم ولی برای آن سازمان تشکیل نمیدهم و کار موازی نمیکنم و با توجه به تخصص و تجربه در محدودهای که وظیفه دارم کار میکنم و کارهای پژوهشی را هم به صورت نقطهزنی و عینی دنبال میکنم.