آقای دکتر صفری مدیر گروه تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) در مصاحبه ای با ویژه نامه سبک زندگی اهل بیت(ع) که به همت مجمع جهانی اهل بیت(ع) تهیه گردیده است، تاکید کرد: برای شناخت سیره اهل بیت (ع) ابتدا نیازمند شناخت مفهوم سیره و بسترشناسی زمان حیات ائمه هستیم و قبل از بررسی منابع باید به پالایش آنها بپردازیم و با دیدی انتقادی به آنها بنگریم تا بتوانیم به سیره ناب دسترسی پیدا کنیم و آن را به جهانیان عرضه کنیم.
– اگر بخواهیم سیره معصومین را به صورت عملی و کاربردی مطرح کنیم باید چه مؤلفههایی را مدنظر قرار دهیم؟
اولین نکتهای که باید در مورد آن صحبت شود، مفهوم شناسی است. اینکه سیره به چه معناست؟ آیا به معنای سیر زندگی است یا به معنای نوع و روش است که امروزه آن را سبک مینامیم. آیا میتوانیم از هر امامی یک سبک به دست آوریم یا اینکه باید از همه ائمه یک سبک را استخراج کنیم؟ مثلاً کتابی از مجموعه بیانات مقام معظم رهبری به نام انسان دویست و پنجاه ساله چاپ شده است که ایشان معتقد است تمام ائمه به صورت یک انسان طی دویست و پنجاه سال زندگی کردهاند و هر امام که جای امام دیگری بود، عملکرد همان امام را داشت؛ زیرا آنها نور واحد هستند و کلامشان نور است.
در مقابل ممکن است کسی بگوید هر امام سیره خاصی دارد که باید با توجه به مقتضیات شخصیتی هر امام و اینکه امام در زمان و مکان خاصی از والدین خاصی به دنیا آمده است روحیه خاصی دارد و متناسب با زمان و مکان و البته با توجه به اصل کلی هدف سبک و سیره خاص خود را دارد.
بنابراین، باید مبنای علمی این مباحث مشخص شود. همچنین با توجه به اینکه بخش اعظمی از سیره بحث تاریخی است و ما نیز از تاریخ فاصله گرفتهایم و ممکن است بعضی از روشهای تاریخ علمی نباشد.
همچنین باید تفاوت بین سیره و اسوه را بررسی کنیم و اینکه آیا هر امامی میتواند برای تمام زمانها اسوه باشد یا اینکه ما باید زمان خود را ببینیم و بررسی کنیم که سیره کدام امام با زمان ما متناسبتر است؟ در این مورد میتوانیم به سیرههای ظاهراً متعارض نگاه کنیم. مثل اینکه امام صادق(ع) لباس نرم میپوشیدند و امام علی (ع) لباس زبر و خشن بر تن میکردند.
مسئله دیگری که باید بررسی شود، بسترشناسی است. بدین معنا که باید بستر زمان ائمه را بررسی کنیم تا زمان آنها را درک کنیم و ببینیم چه گروههایی در زمان آنها فعال بودند و علم و تمدن در چه وضعیتی بوده است. مثلاً امام علی (ع) را نمیتوانیم یکپارچه ببینیم، بلکه امام علی(ع) در زمان مدینه را باید با توجه به بستر مدینه و موقعیت خود حضرت، جدا از زمان حضور ایشان در کوفه ببینیم. اگر با این نگاه به نهج البلاغه بنگریم، آن را در حد یک اعجاز خواهیم دید. چراکه حضرت علی (ع) در چه بستری و با چه مردمی و چه فرهنگ و ترکیبی سخن میگویند.
لازم است مطالعات خود را به سمت بسترشناسی ببریم و در غیر این صورت مطالعات ما ناقص خواهد بود. دلیل اینکه گمان میکنیم کار کردن در سیره آسان است نیز به این سبب است که امام را مانند درختی میبینیم که در بیابانی روییده است و کاری به اینکه خاکش چه بوده و آب و هوای آن چگونه بوده است نداریم.
در یکی از پایان نامهها با این سؤال مواجه بودیم که چرا ائمه در شهر خودشان طرفدار نداشتند؟ مثلاً امام باقر (ع) میفرمایند: در کل مکه و مدینه بیست نفر ما را دوست ندارند یا اگر همه ما جمع شویم که یک گوسفند را بخوریم، آن را تمام نمیکنیم که این اشاره که به قلت افراد محب اهل بیت است. با بررسی علل مختلف متوجه عواملی شدیم که عبارت بودند از: موقعیت شهر، نقش صحابه و تابعین، نقش مکاتب فقهی، خاندانهای رقیب درون خاندان بنیهاشم مانند اختلافات میان خاندان امام حسن و امام حسین (ع). لذا امام (ع) تمرکز خود را روی شهر کوفه میگذارد که محبان اهل بیت در آنجا بیشتر هستند.
– آیا سیره اهل بیت فرازمانی و فرامکانی است؟
ابتدا باید اصول و مبانی فرازمانی و فرامکانی را بشناسیم. مثلاً صداقت، همزیستی مسالمت آمیز، حفظ وحدت اسلامی از مواردی است که در سیره همه ائمه وجود دارد. از دیگر موارد خلل ناپذیر در سیره اهل بیت، توحید است که روی آن بسیار حساس هستند و به همین دلیل از کارهای غالیان بیزارند و میگویند آنها آبروی ما را میبرند. جای تأسف است که در زمان حاضر، وهابیت سردمدار توحید میشود و ما را به شرک متهم میکنند. دلیل آن هم این است که ما این مباحث را مطرح نکردهایم. امام رضا (ع) میفرمایند: اگر مردم خوبیهای کلام ما را بدانند خودشان به سمت ما خواهند آمد.
– آیا سیره را به عنوان سبک زندگی میبینید یا آن را اسوه میدانید؟
ما فعلاً در گامهای اولیه شناخت هستیم؛ یعنی باید ابتدا مباحث معرفتی را انجام دهیم و ببینیم سیره چیست؟ اسوه چیست؟ تفاوت سیره با اسوه چیست؟ حتی ممکن است در مواردی سیره، اسوه نباشد. مانند اینکه امام (ع) در مقطعی از زندگی خود کاری انجام داده باشند که قابلیت اسوه شدن نداشته باشد یا برای عده خاصی اسوه باشد و همانطور که قرآن فرموده: «لمن کان یرجوا الله و لقاء الاخره» باشد.
بنابراین، بنده الان نمیتوانم نظر قاطعی را بیان کنم و بگویم سبک با کدامیک از اسوه و سیره تطابق دارد و اینکه حتی اسوه یا سیره در تمام زمانها و مکانها قابلیت تبعیت دارد یا خیر؟ ولی ممکن است اصول و مؤلفههای کلی در زندگانی کل ائمه یا یک امام وجود داشته باشد که قابلیت تبعیت برای همه زمانها و مکانها باشد و در سطح «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه» باشد که باید شناسایی شوند. از جمله این اصول میتوان به اصل توحید یا اصل عبادت و بندگی اشاره کرد که در زندگی ائمه خیلی مهم است ولی اینکه یک امام در عصر خود به نماز و عبادت توجه بیشتری دارد، زیرمجموعه این مباحث است که باید بررسی شود.
– برای ورود به بحث سیره باید چه کارهایی انجام داد؟
پالایش منابع پیش مرحله و شرط ورود به این عرصه است. یعنی باید ابتدا منبع و نویسنده را شناخت، قوت و رویکرد و انسجام متنی و جایگاه آن در میان سایر منابع را بشناسیم. جایگاه علمی و تخصصی نویسنده را بدانیم تا بتوانیم قضاوت درستی پیرامون آن منبع داشته باشیم.
یکی از بزرگترین مشکلات در عرصه سیره این است که حتی اگر متخصصان نیز وارد این عرصه شدهاند، تخصص خود را کنار گذاشتهاند و با قصد ثواب وارد شدهاند. یعنی اگر روایاتی را در بحث فقه و اصول میدیدند، راجع به آن فحص و بحث میکردند، در این عرصه به قصد ثواب به آن نگاه میکنند و هیچ تفحصی راجع به آن انجام نمیدهند.
تا به حال به منابعی که سیره را به ما منتقل میکند به دیده انتقادی نگاه نکردهایم. در حالی که وهابیت و حتی شرقشناسان این کار را نسبت به منابع ما انجام دادهاند و لذا اکنون بعضی از این منابع ابزاری برای کوبیدن شیعه شده است. به عنوان مثال، میدانند که مناقب ابنشهرآشوب در چه سطحی است؟ نویسنده آن کیست؟ رویکرد آن چیست؟ یا اینکه دلائل الامامه طبری، برای طبری هست یا خیر؟ این کتاب با چه رویکردی نوشته شده است؟ آیا رویکرد آن غالیانه است یا خیر؟
مثلاً عیون المعجزات که از کتابهای خیلی مهم ما است. در حالی که این کتاب در قرن پنجم توسط یک نوشته ناشناس به نام حسین بن عبدالوهاب است که تا قرن یازدهم هیچ کس نام او را نیز نمیدانسته است. حال جایگاه علمی این فرد چه بوده است؟ آیا عالم بوده است یا خیر؟ چون در مرکز علمی آن زمان هم مثل قم و بغداد و کوفه نیز نبوده و در فارس سکونت داشته است. با بررسی این کتاب درمییابیم که نویسنده این کتاب مطالبی را به قصد بیان فضائل گفته است ولی در کنار خرابکاریهایی نیز کرده است.
یکی از طلاب یک پایان نامه مفصل دو جلدی در مورد قطب راوندی و کتاب الخرائج و الجرائح و رویکرد و اسناد آن نوشته است. در مورد عمادالدین طبری نیز پایان نامه مفصلی نگاشته شد و الان کاملاً شناخته شده و ارزش گزارههای او نیز مشخص شده است. بنابراین ما اینقدر کار در مورد سیره نیاز داریم. با این کارها نقاط قوت و ضعف این افراد شناخته میشود ولی ما نهایت تسامح را در اخذ گزارههای سیره داریم. گویا این فکر در ما نهادینه شده است که در این موارد طبق قاعده تسامح در ادله سنن باید نهایت تسامح را به کار برد. در حالی که این قاعده به مستحبات مربوط میشود و در فقه جاری میشود نه در گزارههای تاریخی که درصدد کشف هستیم. بنابراین، باید از نظر چند کار علمی مهم صورت بگیرد تا منابع معتبر و از غیر معتبر و گزارههای معتبر از غیرمعتبر شناخته شوند. مثلاً ما به این نتیجه رسیدیم که گزارههای تاریخی و سیرهای بزرگانی مثل شیخ صدوق، کلینی و شیخ مفید و طوسی از وزن بالاتری نسبت به بعضی کارهای دیگر همچون دلائل الائمه و عیون المعجزات و مدینه المعاجز برخوردار است و معلوم است که اینها در بعضی مباحث متخصصتر هستند.
به نظر بنده، ما بیش از اینکه روی زندگی زمینی معصومین کار کرده باشیم، روی زندگی آسمانی آنها کار کردهایم. بدین معنی که در جامعه اینطور جا افتاده است که ائمه انسانهای خیلی خوبی هستند و مقام خیلی عالی هستند و برای ما غیرقابل شناخت میباشند. حتی در ذهن ما نهادینه شده که غیرقابل الگوبرداری هستند؛ چون آنها موجودات آسمانی هستند. در حالی که در قرآن تأکید شده که پیامبر همانند شما در غذا میخورد و در کوچهها راه میرود. در احادیث ائمه معصومین، به خصوص امام رضا (ع) در عیون اخبار الرضا تأکید شده است که ائمه متولد میشوند، ازدواج میکنند، کارهای عادی بشری را انجام میدهند و مانند بقیه هستند. بنابراین، این امام که همانند بقیه افراد بشر زندگی میکند میتواند برای من الگو باشد. البته ما معتقدیم که ائمه ما معجزاتی داشتهاند ولی همیشه دست به انجام امور خارقالعاده نمیزدند.
گاهی اوقات نیز ما سیره نابی از امام معصوم داشتهایم که آن را کلاً وارونه و تحریف کردهایم یا اینکه چیزی به آخر آن اضافه کردهایم که متناسب با خواست و گرایشهای ما باشد.
مثلاً گزارشی داریم که سلمان وارد خانه حضرت زهرا (س) شد و دید که ایشان در حال آسیاب کردن گندم با آسیاب دستی خود هستند و امام حسن و امام حسین نیز که بچه کوچکی بودند در اتاق گریه میکنند. سلمان با مشاهده این صحنه گریه کرد و گفت دختران پادشاهان در اوج ناز و نعمت زندگی میکنند و شما اینگونه زندگی میکنید، لذا اجازه دهید به شما کمک کنم. حضرت زهرا (س) به ایشان فرمودند: یا بچهها را آرام کن یا اینکه گندم را آسیاب کن.
این یک گزارش بسیار ناب از زندگی حضرت زهرا (س) است که در منابع معتبر نقل شده و قابل الگوگیری برای زن مسلمان است. ولی این گزارش در کتاب دلائل الامه تحریف شده است. بدین صورت که میگوید: سلمان وارد خانه حضرت زهرا (س) شد و دید که آسیاب در حال چرخیدن است و گهواره بچهها تکان میخورد و حضرت زهرا در اتاق دیگری غرق در عبادت و مناجات با خداوند متعال هستند. هنگامی که این واقعه را برای پیامبر نقل میکند، به او میفرمایند چون خداوند خیلی زهرا را دوست دارد و مایل است ایشان را همیشه در حال عبادت ببیند، ملکی را به نام رافائیل مأمور کرده تا کارهای روزانه حضرت را انجام دهد.
خوب هر زنی با شنیدن این ماجرا میگوید اگر رافائیل در خدمت من هم باشد و کارهای روزانهام را انجام دهد، من هم اوقاتم را به عبادت خداوند سپری خواهم کرد.
جریان دیگری که به همین صورت تحریف شده است، ماجرای لباس پوشیدن امام صادق (ع) است که وقتی یکی از صوفیان به ایشان اعتراض میکنند، حضرت بحث تفاوت زمانها و اینکه امیرالمؤمنین در زمان حاکمیت خود در کوفه اینگونه لباس میپوشیدند اشاره کردند.
تا اینجای گزارش قابل قبول است، ولی در ادامه نقل میشود که حضرت لباس را کنار زدند و لباس خشنی را نشان دادند و فرمودند من این لباس رو را برای مردم پوشیدم و لباس زیر را برای خدا پوشیدم.
این گزارش تداعیگر تفکرات مرتاضانه و صوفیانه است و اینطور تداعی میکند که گویا خداوند خواهان این است که به بدن خود آسیب بزنیم. در حالی که خداوند میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَك» انسان باید از طیبات استفاده کند. چه کسی گفته برای اینکه انسان به خدا نزدیک شود باید خودش را آزار دهد؟ برای نزدیک شدن به خدا باید عبادت کرد و از نعمات الهی استفاده کرد.
برای جوان مسلمان ما چنین سؤالهایی پیش میآید ولی چون به صورت علمی کار نکردهایم، از جواب دادن به آنها عاجز هستیم. در حالی که اصولی کلی وجود دارد که بر سیره همه ائمه حاکم است. از جمله اینکه ائمه فرمودند اگر چیزی از ما شنیدید که مخالف قرآن بود، آن را دور بریزید. بنابراین، سیره ائمه مخالف قرآن و عقل و احادیث شناخته شده معصومین نیست. لذا اگر این اصول و مبانی را به کار ببریم میتوانیم امیدوار باشیم که گامهای نخستین را محکمتر برداریم.
اگر ما بتوانیم سیره ائمه را از لابلای این منابع پیرایش و استخراج کنیم و به دنیا معرفی کنیم، بزرگترین برگ برنده را داریم. سیرهای که هم اکنون به دنیا معرفی شده، پالایش نشده است و کارهایی به ائمه نسبت داده شده که به شدت با آن مخالف بودند.
– چگونه میتواند سیره اهل بیت را در جامعه کاربردی کنیم؟
اگر ما بتوانیم به سیره ناب دسترسی پیدا کنیم، متوجه میشویم که مطابق با فطرت انسانی است و عقل انسان آن را پس نمیزند. با توجه به ظرفیت امام دوستی و عشق به امامت و ولایت که در جامعه ما وجود دارد نیز حتماً مورد پذیرش مردم ما قرار خواهد گرفت.
مثلاً در تاریخ اسلام نقل شده که خالدبن ولید از طرف پیامبر به سمت قبیلهای رفت، ولی چون او کینه دیرینهای نسبت به آن قبیله داشت، تعداد زیادی از آنان را کشت. پیامبر از این کار وی به شدت ناراحت شدند و لذا حضرت علی (ع) را به سمت آن قبیله فرستادند تا دیه افراد را به آنها بپردازند. در پایان کار، پولی اضافه آمد و حضرت ندا سرداد و فرمود چون پولی اضافه آمده است، میخواهم به کسانی که از این عمل خالد ترسیدهاند نیز دیه بپردازم. این یک اصل مترقی حقوق بشری است که ما نمیدانیم و نمیگوییم.
برای کاربری کردن سیره باید به سیره پیامبر نیز توجه کرد؛ زیرا سیره ایشان در منظر افراد بوده و کمتر آسمانی گزارش شده است. حتی قرآن کریم نیز موارد زیادی از این سیره را نقل کرده است. اگر این سیره به صورت علمی شناخته شود و وضعیت جامعه و نیازهای آن نیز شناسایی شود و به مقدار مطابقت این سیره با فطرت نیز توجه شود، سرمایه خوبی برای کاربردی کردن این سیره میان مردم است.
ولی مشکل ما از ناحیه نشناختن سیره اهل بیت است؛ یعنی خطبا و صدا و سیمای ما اینها را برای ما نگفتهاند. چون به دنبال جذب مخاطب بودیم و ذائقه مخاطب را در سطح خیلی پایین نگه داشتیم یا اینکه ائمه را در سطح آسمانی بیان کردهایم و لذا وقتی میگوییم هنگامی که امام باقر (ع) ازدواج کردند، لباس نو پوشیدند و پردههای خانه را به سلیقه همسرشان تعویض کردند.
در رابطه با اسم فرزندان ائمه نیز گاهی با تعارضاتی روبرو هستیم، به طوری که بعضی شاید بعضی از اسامی مطابق با سلیقه اهل بیت نباشند. ولی هنگامی که بستر شناسی کنیم متوجه میشویم که بعضی از اسامی در آن جوامع نام خوبی تلقی میشده است و حتی نامگذاری در بعضی جوامع توسط مادر انجام میشده است.
– در پایان مثالهایی از سیره ائمه که قابل الگوبرداری برای جامعه امروزی است مطرح بفرمایید
مثلاً در سیره اقتصادی امام صادق(ع) نقل شده که حضرت این توجه را دارند که سرمایه راکد نماند و با آن مضاربه میکنند ولی هنگامی که اجیر ایشان دو برابر سرمایه را بازمیگرداند، حضرت علت را جویا میشوند و او میگوید مقداری از کالا را احتکار کردیم تا قیمت آن افزایش یابد ولی حضرت ناراحت میشوند و آن پول را نمیپذیرند. این یک اصلی کلی در سیره معصومین است که حاضر نیستند به سبب اضطرار مردم قیمت یک جنس بالا برود.
در مورد سیره خانوادگی اهل بیت، زندگی حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) را داریم هر دو معصوم هستند و هنگامی که در مورد حضرت زهرا (س) از حضرت علی (ع) سؤال میکنند، میفرمایند: «نعم العون علی طاعه الله؛ در طاعت خدا خوب کمک کاری بودند». بنابراین به خانوادههای مسلمان امروزی یاد میدهند که زن و شوهر باید در مسیر اطاعت خدا حرکت کنند و یکدیگر را در این مسیر کمک کنند.
رساله حقوق امام سجاد یکی از کتابهایی است که هر فردی باید در خانه داشته باشد و آن را مطالعه کند. در این کتاب همه حقوق اجتماعی و حتی حقوق اعضا بیان شده است.
در سیره امام رضا (ع) نیز نقل شده است که ایشان با غلامان خود بر سر یک سفره غذا میخوردند که نشانگر این است که همه افراد انسان هستند و سیاه و سفید ندارد.
سرتیترها:
• سیرهای که هم اکنون به دنیا معرفی شده، پالایش نشده است و کارهایی به ائمه نسبت داده شده که به شدت با آن مخالف بودند.
• ما بیش از اینکه روی زندگی زمینی معصومین کار کرده باشیم، روی زندگی آسمانی آنها کار کردهایم. بدین معنا که در جامعه اینطور جا افتاده است که ائمه انسانهای خیلی خوبی هستند و مقام خیلی عالی دارند و برای همه ما غیرقابل شناخت میباشند. حتی در ذهن ما نهادینه شده که غیرقابل الگوبرداری هستند؛ چون آنها موجودات آسمانی هستند.
• ما نهایت تسامح را در اخذ گزارههای سیره داریم. گویا این فکر در ما نهادینه شده است که در این موارد باید طبق قاعده تسامح در ادله سنن پیش برویم.
• گاهی اوقات سیره نابی از امام معصوم داشتهایم که آن را کلاً وارونه و تحریف کردهایم یا اینکه چیزی به آخر آن اضافه کردهایم که متناسب با خواست و گرایشهای ما باشد.