(گفتگوی سخن تاریخ با مدیر پیشین گروه تاریخ اسلام دکتر نعمت الله صفری فروشانی)
تهیه و تنظیم: سیدمرتضی حسینی شاهترابی
مقدمه
قسمت اول از گفتگوی سخن تاریخ با دکتر نعمت الله صفری فروشانی به بررسی چگونگی تاسیس گروه تاریخ، روند طراحی رشته های تاریخ و سرفصلها و عناوین دروس آن گذشت. این گفتگو را با صحبت درباره «پیامدهای راه اندازی رشته تاریخ اهل بیت(ع)»، «مشکلات و موانع راه اندازی رشته تاریخ معاصر»، «ضرورت های راه اندازی رشته های تاریخ اهل بیت(ع)، تاریخ تشیع، تاریخ تمدن اسلامی و تاریخ معاصر جهان اسلام» و «چرایی راه اندازی سطح چهار تخصصی تاریخ» ادامه می دهیم.
سخن تاریخ: به صورت تخصصی وارد هر کدام از رشته ها شویم. فرمودید تاریخ اهل بیت(ع) از نوآوری های جامعه المصطفی(ص) بوده است. بعد از آن نیز گروه تاریخ عملکردش بازتابی داشته است که دیگران این رشته را راه اندازی کنند، یا دانشگاه اهل بیت(ع) تعاملش با رشته تاریخ اهل بیت(ع) چگونه بوده است؟
دکتر صفری فروشانی: این نکته را عرض کنم که راه اندازی به خصوص رشته تاریخ اهل بیت(ع) برکات فراوانی در کل حوزه علمیه قم داشته است. اساتیدی تربیت شده اند که می توانند دروس تاریخ اهل بیت(ع) را به صورت تخصصی عرضه کنند. قبلا این رشته به صورت نقلی گفته می شد ولی الان به صورت تحلیلی.
نیروهایی تربیت شدند که می تواننند مقالات تخصصی اهل بیتی بنویسند. بعد از آن مراکز مختلفی این رشته را راه انداختند. از جمله در موسسه امام رضا(ع) که همان مرکز تخصصی تاریخ اسلام در حوزه علمیه قم می باشد رشته تاریخ اهل بیت(ع) در سطح سه راه اندازی شد و در سطح چهار هنوز اجرایی نشده است. در موسسه امام خمینی(ره) رشته تاریخ تشیع و در مقطع دکتری تاریخ امامیه اثنی عشریه راه اندازی شد. در دانشگاه ادیان همین رشته تاریخ امامیه اثنی عشریه راه اندازی شد. خود دروس تاریخ اهل بیت(ع) در رشته های مختلف تعبیه شد در مراکز تخصصی مختلف تعبیه شد و الان دوستان ما در آن جا مشغول تدریس هستند.
سخن تاریخ: در مورد رشته ای مانند تاریخ معاصر که در نوع خود کم نظیر است و چگونگی عبور از مشکلات و موانع راه اندازی این رشته بگویید.
دکتر صفری فروشانی: تاریخ معاصر تقریبا سخت ترین رشته ای بود که راه اندازی کردیم. زیرا دوستان تاریخی ما عمدتا با دروس تاریخ معاصر آشنایی ندارند به خصوص این که تاریخ معاصر ایران هم منظور ما نبود و هدف ما جهان اسلام بود. این رشته بین رشته ای است بین تاریخ و علوم سیاسی است دست نیاز به سوی دوستانمان در رشته علوم سیاسی دراز کردیم و از آن ها در کمیسیون ها استفاده کردیم از جمله آقایان دکتر لک زایی و دکتر بهروز لک.
در تدریس هم از این اساتید و اساتید دیگری مانند دکتر ستوده استفاده می کردیم که معمولا از اساتید علوم سیاسی باقرالعلوم و جاهای دیگر بودند. بعدها آقای دکتر شیرودی به ما پیوست . همینطور دوست دیگرشان دکتر جهان بین. آقای دکتر شیرودی در موارد اجرایی نیروی ذی قیمتی برای ما بودند و کمک کردند و برخی از مشکلات را به وسیله ایشان حل کردیم و در تصویب دکتری این رشته نیز دچار مشکل شدیم که ایشان بسیار کمک کردند.
سخن تاریخ: در راه اندازی رشته ها چرا باید تاریخ اهل بیت(ع) و یا تاریخ معاصر داشته باشیم. چرا تاریخ اهل بیت(ع) تاریخ اسلام نشد؟ و سراغ یک مقطع تاریخی رفتیم؟ چرا تاریخ تمدن اسلامی شد و تاریخ تمدن ملل اسلامی نشد؟
دکتر صفری فروشانی: قبلا اشاره ای به اقتضائاتی که در آن بودیم کردم. گزینه های مختلفی برای رشته ها داشتیم.
یک گزینه این بود که اصلا در کارشناسی ارشد و دکتری، رشته نداشته باشیم بلکه گرایش داشته باشیم. اما گزینه ای که رای آورد به صورت رشته مستقل بود. شاید این چهار رشته از میان رشته های متعدد انتخاب شد. بحث طلبه بودن و تعهد و حوزوی بودن و نیاز جهانی جامعه المصطفی(ص) که آن زمان نامش مرکز جهانی علوم اسلامی بود و کارکرد این رشته ها، وجود آنها را توجیه می کرد.
تاریخ را برای این که تاریخ خوانده باشیم نمی خوانیم. بلکه تاریخ را به خاطر یک هدف می خوانیم. بخاطر این که بتواند کارکرد داشته باشد و وظیفه و تعهدمان را انجام دهیم می خوانیم. مثلا تاریخ سلجوقیان و غزنویان و صفویان و تاریخ اسلام تا قرن چهارم می توانست یک رشته باشد ولی دردی از ما دوا نمی کرد. تاریخ را به جنبه عبرتی همچنانکه قرآن اشاره کرده توجه داشتیم . تاریخ را بخوانیم تا برخی از حقایق بر ما کشف شود و بر اساس وظیفه طلبگی خودمان عمل کنیم و مفید و هدفمند باشد. در رشته تاریخ پیرو علم برای علم نیستیم و دنبال فقط لذت دانستن نیستیم بلکه معتقدیم انسان مبلغ یک وظیفه ای دارد که تاریخ می تواند کمک کند.
تاریخ اهل بیت(ع) خلائی بود که عرض کردم و متاسفانه حوزویان در این مقوله وارد نشدند و مستشرقان زودتر از ما در این مقوله وارد شدند به گونه ای که در مورد برخی از ائمه اگر بخواهیم یک کتاب قوی معرفی کنیم مجبوریم که از کتب مستشرقان معرفی کنیم مثلا کتاب جانشینی حضرت محمد از مادلونگ یک کتاب کم نظیری است یا کتاب نخستین اندیشه های شیعی تعالیم امام محمد باقر از خانم ارزینا لالانی یک کتاب کم نمونه ای است یا کتاب دوره شکل گیری تشیع دوازده امامی از آندره نیومن کتابی در خور است.
تعداد کتاب هایی که به این قوت توسط شیعیان نوشته شده باشد کم داریم؛ چرا که مطالعات روش مند تاریخ در حوزه ها نداشتیم. بخاطر همین یک ضرورت بود.
اهل بیتی که از سوی حوزویان و نویسندگان معرفی می شد در یک سطح ابتدایی بود. حتی عاشورا در یک سطح ابتدایی معرفی می شد. در حالی که هم نیاز به معرفی بود و هم بخاطر این معرفی ناقص و ابتدایی که صورت می گرفت شبهات فراوانی مطرح شده بود که حوزویان ما بصورت تخصصی نمی توانستند پاسخ دهند . به همان شیوه فقهی خودشان می خواستند این شبهات را جواب دهند. با عبارات کلی که چه اشکالی دارد و مانند آن می خواستند پاسخ دهند و توجیه کنند.
به عبارت دیگر سطح شبهه نسبت به جواب بسیار بالاتر بود و ما هم دستمان خالی بود و در حقیقت نسبت به این بزرگواران ظلم فراوانی می کردیم.
ما متخصصان شخصیت های مختلفی مانند خیام، فردوسی، حافظ، سعدی و علامه مجلسی داریم ولی من با کمال تاسف نمی توانم کسی را مثال بزنم که متخصص امام صادق(ع) یا امام باقر(ع) یا امام علی(ع) باشد.
به نظر می رسد که اگر اینها معرفی شایسته ای به جهان شوند بتوانند قدرت جذب فراوانی برای مکتب اهل بیت(ع) باشند. همیشه این سوال مطرح بود که چرا مراکز حوزوی و مراکز دانشگاهی به فکر این خلا نیستند. از این رو تشخیص داده شد که باید در این مرحله وارد شویم و به همین خاطر مطالعات بنده نیز به سمت تاریخ اهل بیت(ع) سوق داده شد در حالی که رشته ام تاریخ تمدن است.
یا تاریخ معاصر توجیهش این بود که دانش پژوه ما باید از تاریخ معاصر پیرامون خودش هم مطلع باشد و بتواند تاثیر گذار باشد. در این رشته تاریخ ترکیه و بالکان، تاریخ آسیای میانه و تاریخ شبه قاره را دیدیم و موادی تهیه می شد تا طلبه در هر نقطه ای که باشد بتواند زمینه را فراهم ببیند و مطالعات تخصصی خودش را به آن سمت سوق دهد. پایان نامه های ما هم صبغه منطقه ای دارد.
در تاریخ تمدن احساس می کردیم که یکی از برگ برنده های مسلمانان تمدنشان است. و هویت تمدنشان و مسایل نظری که پیرامون این تمدنشان مطرح است. باز هم مجبورم اعتراف کنم که متاسفانه مستشرفان پیشرفت بیشتری کرده اند در مطالعات میدانی و پیرامونی . ما مجبوریم به خودکفایی برسیم و در این رشته تا حدی به خودباوری رسیده ایم.
تاریخ تشیع آن زمان فقط دانشگاه امام صادق(ع) داشت که ابتر بود و دکتری آن رشته را ادامه نداد و یک دوره و دو دوره گرفت و دیگر ادامه نداد. چون بنیانگذار این رشته آقای دکتر الویری بودند که به قم منتقل شدند و دیگر کسی هم دنبالش را نگرفت. و نیاز بود که بخاطر هم افزایی و ظرفیت های همگرایی که در تشیع وجود دارد یک شناختی از جریان تاریخی تشیع داشته باشیم. البته الان تاریخ تشیع در جاهای دیگر دارد رویش کار می شود مانند موسسه امام خمینی(ره) و همین طور دانشگاه ادیان رشته شیعه شناسی. هر دو رشته تاریخ تشیع و تاریخ امامیه دارند. به خاطر همین از اولویت اولمان خارج شده است و برای رشته های دیگر اعلام نیاز بیشتری می کنیم.
سخن تاریخ: چه ضرورتی داشت که سطح چهار تخصصی داشته باشیم. طلبه ای که می خواست صبغه حوزوی خود را حفظ کند و وارد دکتری نشود بهتر نبود وارد دروس فقه و اصول شود و این دروس را تقویت کند تا این که سطح چهار تخصصی تاریخ داشته باشد؟
دکتر صفری فروشانی: فلسفه سطح چهارها این بود که صبغه حوزوی در خواندن دروس تقویت شود. یک حوزوی کاری به مدرک ندارد و کاری به واحد ندارد و انگیزه اش زیاد است و تعهدش بیشتر است و ابزارهای مختلف و رشته های مختلف را دارد. اگر این فرد وجهه اصلی خود را تاریخ قرار دهد و موشکافی های حوزوی را در این رشته تاریخ داشته باشد ما را به پدیدآمدن کارهای قوی و متعهدانه و روش مند در حوزه تخصصی نزدیک تر می کند. ممکن است بگوییم کسی که آکادمیک درس می خواند مقداری روش مندی را دارد ولی زمان و مکان و تعداد واحد ها او را محدود می کند و نمی تواند آن طور که باید کار قوی ارائه کند. اصل فلسفه سطح چهارها این بود که مثل یک مجتهد در همه چیز بخواهد نقادانه وارد شود. این هدف مطلوب بود ولی متاسفانه در ادامه جامعه المصطفی به هر دلیلی از این سطح حمایت لازم را نکرد. ما سطح چهار را طوری برنامه ریزی کردیم که از دکتری سطحش بالاتر باشد و حتی یک زمانی طلبه های دکتری به طلبه های سطح چهار غبطه بخورند و به ما نیز این طور می گفتند ولی در ادامه چنین نشد.
سخن تاریخ: برای این رشته ها طبیعتا نیاز به اساتید باتجربه بود؛ این اساتید چگونه تامین می شدند؟
دکتر صفری فروشانی: شنیدم یک زمانی قبل از شکل گیری انجمن تاریخ پژوهان، دوستان موسس خدمت مقام معظم رهبری رسیدند. زمانی بود که هنوز رشته ها شکل نگرفته بود. آن جا مطرح شده بود که می خواهیم رشته تاریخ راه بیندازیم. اولین سوالی که ایشان مطرح کرده بودند این بود که استاد دارید؟ وقتی برخی از مراکز مثل موسسه امام خمینی(ره) و دانشگاه باقر العلوم(ع) و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه پیشقدم شدند و این رشته را راه انداختند اکثر قریب به اتفاق اساتیدشان از تهران می آمدند یا از شهرهای دیگر. هزینه های زیادی هم متحمل می شدند.
ولی وقتی رشته تاریخ در جامعه المصطفی(ص) راه اندازی شد یکی از سیاست های بنده این بود که لااقل در سطح کارشناسی از بضاعت موجود قم استفاده کنیم. برای بعضی از دروس استاد داشتیم مانند دروس تاریخ ائمه و برای برخی دیگر استاد نداشتیم.
یکی از سیاست هایی که در پیش گرفته شد تربیت استاد بود. یعنی در دروسی مثل تاریخ مغرب و اندلس اگر می خواستیم متخصص بیاوریم باید از تهران اساتیدی مانند دکتر قره چانلو را می آوردیم. با برخی از دوستان که در مقاطع دکتری بودند می گفتیم که می خواهیم شش ماه دیگر این درس را به شما بدهیم. از همین الان مطالعه کنید. بعضی وقت ها با ریاست محترم مجتمع جناب آقای هاشمیان هماهنگ می کردیم که دو واحد را به صورت چهار واحد با این استاد حساب کنند. الان با افتخار می گویم مراکز دیگر که این دروس را دارند از اساتید جامعه المصطفی استفاده می کنند. تقریبا همیشه مورد مشورت هستم که چه کسی را برای این دروس استفاده کنم.
همچنین دروس تاریخ اسلام در هند و آسیای میانه در ترکیه و بالکان ..
خوشبختانه یکی از چیزهایی که به ما کمک کرد تنوع ملیتی بود که در دانش پژوهانمان داشتیم و استفاده کردیم و دروس مناطق مختلف را به طلاب از همان مناطق واگذار کردیم. که در بخش دانش پژوهان خواهم گفت . مثلا تاریخ اسلام در مغرب و اندلس را به استادی که از مغرب بود واگذار کردیم یا تاریخ اسلام در شبه قاره را به هندی ها یا پاکستانیها واگذار می کردیم.
در کارشناسی توانستیم بدون نیاز به شهرهای دیگر از بضاعت قم استفاده کنیم و بلکه صادر به جاهای دیگر کنیم. بعدا در کارشناسی ارشد همین سیاست را ادامه دادیم و شاید بیش از هشتاد نود درصد دروس کارشناسی ارشد از اساتید قم تهیه شد.
اما در دکتری دیگر نتوانستیم این سیاست را ادامه دهیم چون سطح بالاتری داشت و نیاز به استاد های مطرحی در هر کجای کشور بود. به طلابمان این قول را دادم که هر استادی از هرکجای کشور معرفی کنید که در یکی از این عنوان ها متخصص باشد او را می آورم تا تدریس کند. خیلی از استادها را با مشورت خود طلاب آوردیم.
باز هم هر قولی که می دادیم آقای هاشمیان معمولا حمایت می کردند و چنین شد که این چهار رشته در هر دو مقطع دکتری و کارشناسی ارشد پا گرفت و چند دوره این دروس را در رشته دکتری پی گرفتیم در حالی که برخی می ترسیدند به سوی این رشته ها بروند؛ به خاطر همین مساله تامین استاد.
یک دیدگاهی مقابل دیدگاه ما بود و آن این که رشته ای که می خواهید راه اندازی کنید اول متن و استادش را تامین کنید. ما می گفتیم که اگر بخواهیم چنین کاری کنیم در هیچ رشته تاریخی نمی توانیم کار کنیم. چون نه استادش آماده است نه متنش . ما باید خودمان آن را تهیه کنیم.