بیست و دومین نشست سیره پژوهی/ مبانی سیره نگری ابن قبه

بازدیدها: 1
12 اردیبهشت 1392
لینک کوتاه: https://nsafari.ir//?p=16813

بیست و دومین نشست سیره پژوهی/ مبانی سیره نگری ابن قبه

بیست و دومین نشست سیره پژوهی مقارن با میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در روز سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ به میزبانی گروه تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) در سالن شهید عارف الحسینی برگزار گردید.

موضوع این نشست که جمعی از تاریخ و سیره پژوهان در آن حضور داشتند، مبانی سیره نگری ابن قبه و سخنران آن، آقای عباس میرزایی بود.

در ابتدای جلسه، آقای دکتر صفری مدیر محترم گروه، ضمن بیان اهمیت شخصیت ابن قبه به عنوان متکلم امامی که در دوره خود دارای اهمیت ویژه ای بوده است نظرات وی را در شکل گیری تفکر کلامی بعد از موثر توصیف کرد و افزود: به عنوان مثال زمانی که شیخ صدوق می خواهد در برابر شبهاتی که به شیعه وارد می شود پاسخ کاملی بدهد عینا رساله های ابن قبه را در کمال الدین می آورد. وی در ادامه خاطر نشان کرد: اطلاعات اندک ما سبب شد تا از آقای میرزایی که دارای مطالعات خوبی درباره ابن قبه هستند جهت حضور در این نشست دعوت کنیم. ایشان هم اکنون کتابی درباره ابن قبه در دست چاپ دارند و صاحب چند کتاب و مقاله هستند.

 

معرفی ابن قبه

در ادامه آقای میرزایی با تاکید بر این مطلب که ابن قبه هیچ کتابی درباره تاریخ و سیره ندارد اهمیت شخصیت او را در تاثیر مبانی کلامی وی در سیره نگاری دانست و این گونه به معرفی وی پرداخت: ابن قبه از نظر معاصرت، هم دوره شیخ کلینی بوده است و از اساتید وی کسی را نمی شناسیم؛ هر چند در این بین نام ابوالقاسم بلخی به چشم می خورد، اما به نظر می رسد این مطلب صحیح نباشد و شاید منشا این تصور اشتباه مکاتبات و مناظرات ابن قبه با این شخصیت بوده که تصور شاگردی این شخصیت به ذهن متبادر گردیده است. از سال وفات او نیز گزارشی نداریم اما با توجه به وجود گزارش هایی مبنی بر معاصرت با ابوالقاسم بلخی و توجه به تاریخ وفات وی که معتبرترین نقل موجود مربوط به سال ۳۱۹ ق بوده، سال وفات ابن قبه را قبل از این تاریخ در نظر می گیریم.

 

آثار وی

وی با اشاره به آثار متعدد ابن قبه، به یکی از مهم ترین آن ها به نام «الانصاف» اشاره کرد و آن را اثری مشهور در تاریخ امامت نگاری تشیع دانست و گفت: نقل می کنند زمانی که ابوالحسن سوسنجردی قصد رفتن به مرو می کند و از ری می گذرد این کتاب را در ری تهیه می کند و برای ابوالقاسم بلخی در مرو می برد. ابوالقاسم با مطالعه این کتاب، ردیه ای بر آن می نویسد و به ابوالحسن می دهد تا به دست ابن قبه در ری برساند. ابن قبه با مطالعه ردیه، ردیه ای بر ردیه ابوالقاسم می نویسد و باز به همان شخص می دهد که برای نویسنده ردیه ببرد. نقل است که این ردیه ها تا دو بار دیگر ادامه داشت که در آخرین سفری که ابوالحسن سوسنجردی به ری می کند، زمانی بوده که ابن قبه فوت کرده است.

 

سابقه اعتزالی وی

سخنران جلسه، شاخص ترین ویژگی این متکلم امامی را سابقه معتزلی بودن او معرفی کرد و با طرح این سوال که آیا اندیشه های اعتزالی ابن قبه در تفکر امامیه تاثیر گذار بوده است؟ این گونه به آن پاسخ گفت: توجه به تاثیر تفکر ابن قبه در مکتب های کلامی بعدی بهترین پاسخ به این سوال است. به عبارت دیگر شالوده مباحث کلامی آینده مدرسه بغداد توسط ابن قبه پایه گذاری شده است.

آقای میرزایی با اشاره به این که ری در دوره ابن قبه مانند یک بغداد کوچک است و از همه گروه های فقهی و کلامی در آن جا حوزه درس دارند، از ابن قبه به عنوان تنها متکلم شاخص امامیه در آن منطقه یاد کرد و گفت: او در دوره ای زندگی می کند که کلام امامیه در دوران رکود خود به سر می برد که اصطلاحا به آن «دوران فترت» (اواخر قرن دوم تا نیمه قرن چهارم) می گویند. در این دوران تنها جریان فعال، نوبختیان و معتزلیان شیعه شده هستند که از میان گروه دوم، نام ابوعیسی وراق، ابن راوندی و ابن قبه به عنوان چهره شناخته به چشم می خورد.

 

نظر رجالیون درباره ابن قبه

وی با تاکید بر اجماع رجالیون بر تایید شخصیت ابن قبه گفت: هیچ کدام از فهرست نویسان، قدح و نقطه ضعفی از وی بیان نکرده اند که این مساله بر خلاف موضع آن ها در برابر شخصیت های شیعی است که سابقه اعتزالی دارند همچنانکه در مورد افرادی مانند ابن راوندی و ابوعیسی وراق چنین موضعی ندارند و برخی رجالیون این دو نفر را ذم می کنند اما درباره شخصیت ابن قبه اتفاق نظر وجود دارد.

 

رابطه سیره پژوهی و کلام

سخنران جلسه با بیان این نکته که با شناخت نقش کلام در سیره پژوهی می توان به مبانی ابن قبه دست یافت به بیان نکاتی در این باره پرداخت. وی وجود پیش فرض های کلامی را در سیره پژوهی موثر دانست و خاطر نشان کرد: چه بسا در مورد یک گزارش ، دو رویکرد متفاوت تحلیلی وجود داشته باشد که همین مساله حاکی از نقش پیش فرض های کلامی در سیره پژوهی است.

 

نظرات کلامی خاص ابن قبه

علم و عصمت امام

وی به نظر ابن قبه درباره علم امام اشاره کرد و گفت: ابن قبه در حوزه علم امام، مطلق بودن آن یعنی توسعه علم امام درامور دینی و غیر دینی را قبول ندارد بلکه معتقد است متناسب با وظایف و کارکرد امام، دامنه علم و عصمت او متفاوت می شود. او معتقد است که وظیفه امام حفظ دین است و به عنوان مثال، او قبل از امامت نیازی به علم امامت ندارد.

به نظر ابن قبه، علم امام علم به جزئی است یعنی در هر مورد خاص نیازمند یک اذن خاص است. به نظر او کسی که معتقد به علم غیب امام باشد -به این معنا که امام استقلالا به غیب علم دارد- کافر است و دقیقا همین مبانی ابن قبه در نظرات شیخ مفید و سید مرتضی نیز دیده می شود. آن ها نیز علم غیب را برای امام، شرط نمی دانند که اگر نبود امامت نیز نباشد بلکه آن را فضلی از طرف خداوند متعال تلقی می کنند.

به نظر وی، عصمت نیز لزومی ندارد که در همه حوزه های زندگی امام حضور داشته باشد و لازم نیست که در حوزه زندگی شخصی امام نیز نقش ایفا کند.

 

معجزه امام

وی در تشریح نظر ابن قبه در باره معجزه امام به دو شرط اساسی وی در استفاده از معجزه اشاره کرد و افزود: شرط اول از نظر ابن قبه، این است که آن معجزه باید اصلح باشد و استفاده از آن در چنان شرایط و خصوصیاتی بهترین کار باشد و شرط دوم این است که تمامی معجزات تنها به اذن خداوند صورت می گیرد و امام در هیچ زمانی نمی تواند با اختیار خودش معجزه کند.

 

تاثیر افکار اعتزالی در نظرات ابن قبه

آقای میرزایی با رد این مطلب که تمامی افکار ابن قبه تحت تاثیر معتزله باشد چند دلیل را از جمله، عدم نقل هیچ مطلبی از ابن قبه در کتاب های معتزله، مورد قبول قرار گرفتن نظرات کلامی وی توسط علمای امامی بعدی و این مطلب که ادبیات زمان ابن قبه بر اساس همان ادبیات معتزله بوده، به عنوان شاهد مدعا ذکر کرد.

وی با تاکید بر این مطلب که هیچ اندیشه ای در خلا شکل نمی گیرد و ممکن است افرادی قبل از او نیز این مباحث را مطرح کرده باشند هنر وی را در جمع بندی و نظام مند کردن مباحث و کاربردی کردن آن در مواجهه با مخالفین دانست.

 

رابطه ابن قبه با نواب امام زمان (عج) و مساله غیبت

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر رابطه ابن قبه با نواب امام زمان عجل الله فرجه با توجه به تقارن زمانی او با بعضی از آن ها و قول به زنده بودن امام توسط وی گفت: ابن قبه در آثار خود به نواب امام و علائم آخر الزمان اشاره ای نمی کند اما از مساله غیبت کاملا دفاع می کند و معتقد به زنده بودن امام است. او می گوید که اگر هم اکنون (در آن زمان) امام علیه السلام ظهور کند با توجه به این که از نظر سنی، هنوز سال زیادی نگذشته، همان کسانی که شاهد بر امامت بودند می توانند شهادت بر این مطلب بدهند و اگر سال های بعد ظهور کند از طریق معجزه خود را به مردم معرفی می کند. او امکان رویت را در زمان غیبت قبول دارد. البته باید توجه داشت که وی در زمان غیبت صغری به سر می برده است.

در پایان آقای دکتر صفری با جمع بندی مباحث جلسه به نکات زیر اشاره کرد:

۱-ابن قبه شخصیتی است که سابقه اعتزالی دارد و به نظر من، ریشه ای اعتزال در او باقی مانده است؛ خصوصا عقایدی که درباره علم امام، معجزات، نص و عصمت ابراز می کند.

۲-وی در این مباحث کلامی ، نظام خاصی ایجاد می کند. او یک انسان بحاث و مناظره گر بوده است و از این جهت، زمانی که شیعه می شود هر لحظه مترصد بوده که چه کسی علیه شیعه و مبانی آن صحبت می کند و او بلافاصله بر مطلب او ردیه بنویسد.

۳-آن چه ابن قبه را معروف و مقبول کرده است شخصیت و خصوصیت عمل گرایی اوست وگرنه تمامی افکار او بصورت دربست و بی قید و شرط مورد قبول علمای شیعه قرار نگرفته است. این که شیخ صدوق از ابن قبه نقل می کند به این دلیل است که شیخ، فردی نقل گراست و با مباحث استدلالی و مناظره ای آشنا نیست. به همین جهت عین رساله ابن قبه را در کمال الدین می آورد.

۴-یکی دیگر از نظریات خاص ابن قبه، مساله نص است که در آن زمان بسیار راهگشا بوده است. وی از این طریق توانست وجود امام دوازدهم را ثابت کند. آن چه در زمان غیبت به عنوان مشکل بود این بود که امامی که ریاست عامه در امور دین و دنیا را بر عهده دارد می تواند غائب باشد؟ و از کجا بفهمیم به دنیا آمده است؟ ابن قبه وجود امام را با نص ثابت می کند و می گوید همانطور که شهادت عده ای بر امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) پذیرفته می شود شهادت بر وجود امام زمان (عجل الله فرجه) نیز مورد قبول قرار می گیرد.

۵-جهت دیگر اهمیت ابن قبه و نظریات او ، این است که تا چند دهه بعد از او فرد مهمی بوجود نیامد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *