بیست و یکمین نشست سیره پژوهی به میزبانی گروه تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) و با حضور مدیر، اساتید و دانش پژوهان گروه و جمعی از تاریخ و سیره پژوهان، روز سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ در سالن شهید عارف الحسینی این مجتمع برگزار گردید.
سخنران این جلسه آقای دکتر محمد علی مجد فقیهی و موضوع آن، سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در کلام امام علی (ع) بود.
قبل از شروع بحث، آقای دکتر صفری مدیر گروه تاریخ اسلام ضمن بیان این مطلب که رویکرد این نشست بر این مبناست که بررسی کنیم امام علی (ع) با چه رویکردی به سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته اند افزود: در روایات اهل بیت (علیهم السلام) و بویژه در نهج البلاغه مواد فراوانی برای تاریخ و سیره وجود دارد که اگر به آن مواد توجه کنیم رویکرد ما در تاریخ پژوهی تغییر می کند؛ هر چند از این خان عظیم غافل مانده ایم.
سپس آقای دکتر مجد فقیهی ضمن ایراد سخن، قبل از شروع بحث اصلی به چند نکته اساسی اشاره کرد:
۱-ما فارغ از بحث هایی که بین شیعه و سنی است و فارغ از این که علی بن ابیطالب(ع) خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است می خواهیم از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارشی داشته باشیم. عقل انسان ایجاب می کند از آن کسی که بیشترین مراوده را با او داشته است و از قدرت درک و بصیرت بالایی برخوردار باشد این گزارش را دریافت کنیم.
متاسفانه اگر به منابع فریقین دراین رابطه مراجعه کنید این مطلب را نمی یابید. آن کسانی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) گزارش داده اند که مراوده آن ها با پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا کم بوده و یا اصلا مراوده ای با ایشان نداشته اند و یا قدرت درک و بصیرت آن شخصیت بزرگ را نداشته اند.
۲-رابطه ما با پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سایر معصومین (ع) از ۵ جهت و زاویه است:
۱-رابطه معرفتی (این معرفت نیز دارای مراتبی است)
۲-رابطه محبتی
۳-رابطه اطاعتی (انجام اوامر)
۴-رابطه تبعیت (پیروی از رفتار)
۵-رابطه ولایی به معنای خاص (بالاتر از دو رابطه گذشته است)
۳-پیامبر(صلی الله علیه و آله) یک سیر دارد و یک سیره. سیر علمی و معرفتی و روحانی و سلوکی او یک مساله است که امری کاملا درونی است و در کتاب ها تحت عنوان فضایل و مناقب از آن یاد می شود. این نکته را نباید با سیره اشتباه کرد. اگر برای مریم غذا حاضر می شود، برای ابراهیم آتش گلستان می شود و مانند آن، این گونه امور قابلیت اسوه گیری ندارد و تنها مختص همان افراد است.
امام علی (علیه السلام) می فرماید: «وَ خَازِنُ عِلْمِكَ الْمَخْزُون» یعنی خداوند متعال علمی دار که به هر کسی نمی دهد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) خازن آن علم است. در جای دیگر می فرماید: فضایل رسول الله معادل ندارد. این گونه تعابیر اشاره به سیر حضرت دارد.
۴-معیار بازشناسی سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله)
امام علی (علیه السلام) در قسمتی از نهج البلاغه می فرمایند:« قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ الأبْرَارِ، وَثُنِیَتْ إِلَیْهِ أَزِمَّةُ الأَبْصَار» یعنی دل هاى نیكوكاران شیفته او گشت و چشم هاى حق جویان به سوى او متوجّه شد. اینکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از ابرار دلبری می کند و چشم ها را به خود خیره می کند برای شناخت سیره ایشان معیار مهمی است.
اسوه بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) از نگاه علی (علیه السلام)
آقای دکتر مجد فقیهی در ادامه به بحث اسوه بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) از نگاه امام علی (علیه السلام) پرداخت و به ذکر نمونه ای از آن پرداخت:
•امام علی (علیه السلام) در خطبه های ۱۶۰ و ۱۰۹ نهج البلاغه بطور پراکنده مطالبی را درباره اسوه بودن پیامبر (ص) مطرح می کنند. در جایی می فرمایند: (فَمَا أَعْظَمَ مِنَّةَ اللَّهِ عِنْدَنَا حِینَ أَنْعَمَ عَلَیْنَا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ، وَ قَائِداً نَطَأُ عَقِبَهُ!) «چه منّت بزرگى خدا بر ما نهاده كه چنین پیشوا و رهبرى به ما عنایت كرده، تا راه او را بپوییم و قدم در جاى قدم هاى او نهیم»
•در جای دیگر می فرماید: (وَ لَقَدْ كَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ- كَافٍ لَكَ فِی الْأُسْوَة) «براى تو (اى دلباخته دنیا) كافى است كه روش رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را سرمشق خود قرار دهى».
•و در جای دیگر به این نکته اشاره می کنند که: (فَتَأَسَّ بِنَبِیِّكَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى، وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى) « (تو اى مسلمان)، به پیامبر پاك و پاكیزه ات – كه درود خدا بر او و خاندانش باد – تأسّى جوى؛ زیرا در او سرمشقى است براى آن كس كه مى خواهد تأسّى جوید و نسبتى است عالى براى كسى كه بخواهد به او منسوب شود.» این امتیاز شیعه است که می گوید از کسی تاسی می کنم که پاک ترین است.
پاسخ به یک شبهه
سخنران جلسه در ادامه با طرح این شبهه که ممکن است کسانی بگویند الگوگیری از پیامبر (ص) در عبودیت و دوری از شرک که قابل تکرار است ممکن می باشد اما حضور قلب و آن حس معنوی که انسان دارد با دیگران متفاوت است؛ مانند شمشیر زدن مالک اشتر که بطور عادی شمشیر می زد اما امام علی (علیه السلام) تنها کسانی را می کشت که امکان اصلاح در آن ها وجود نداشت؛ بنابراین امکان الگوگیری در این زمینه ها وجود ندارد، این چنین پاسخ داد: اتفاقا این امر بر عکس است. تصور کنید که ترک دنیا برای من آسان تر است یا کسی که دنیا بر او عرضه شود و رویگردان شود؟ تواضع کسی که در اوج قرار دارد آسان تر است یا کسی که در آن جایگاه قرار ندارد؟ به عنوان مثال مدارای با مردم برای کسی که منافقین و هویت آن ها به او نشان داده شده است آسان تر است یا افراد عادی که چنین حالتی ندارند؟ او در عین حالی که می داند طرف مقابل چه باطنی دارد به او لبخند می زند. پس تاسی به رسول الله (صلی الله علیه و آله) برای ما قابل تکرار و آسان است.
سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) در دعوت و تبلیغ
یکی از مهمترین خصیصه های حضرت که در تبلیغ نیز بسیار موثر بوده است پاکی ایشان است. امام علی (علیه السلام) می فرماید: (حَتّى بَعَثَ اللهُ مُحَمَداً صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ… أطْهَرَ الْمْطَهَّرینَ شِیمَةً، وَ أَجْوَدَ الْمُسْتَمْطَرِینَ دیمَةً) یعنی اینکه خداوند محمّد (صلى الله علیه وآله) را مبعوث ساخت که… اخلاقش از همه پاکان، پاکتر، و باران جود و سخایش، از همه بادوام تر بود.
ساده زیستی پیامبر (صلی الله علیه و آله)
امام علی (علیه السلام) در خطبه قاصعه ساده زیستی کلیه انبیاء الهی را یک اصل می داند و راز آن را بیان می کند: (ولكن اللَّه سبحانه جعل رسله اولی قوّة فی عزائمهم، وضعفة فیما ترى الأعین من حالاتهم، مع قناعة تملأ القلوب والعیون غنىً، وخصاصة تملأ الأبصار والأسماع أذىً.) «اما خداوند سبحان پیامبران خود را از نظر عزم و اراده، قوى و از نظر ظاهر، فقیر و تهیدست در چشم مردم قرار داد، فقرى توأم با قناعتى كه قلب ها و چشم ها را پر از غنا مى كرد، همراه ضعف ظاهرى كه چشم ها و گوش هاى دنیاپرستان را آزار مى داد در جهات معنوى، قوى و نیرومند و در جهات مادّى، ساده و بى آلایش بودند.»
آن حضرت در توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: (لِكَیْلَا یَتَّخِذَ مِنْهَا رِیَاشاً، أَوْ یَرْجُوَفِیهَا مَقَاماً.) یعنی پیامبر (صلى الله علیه و آله) با قلب و روح خود ازدنیا روى گردانید و یاد آن را (براى همیشه) در دل خود میراند.
پرده اى بر در اتاق خود دید كه در آن تصویرهایى بود. همسرش را صدا زد و فرمود: آن را از نظرم پنهان كن كه هر زمان چشمم به آن مى افتد به یاد دنیا و زر و زیور آن مى افتم. «وَ یَكُونُ السِّتْرُ عَلَى بَابِ بَیْتِهِ فَتَكُونَ فِیهِ التَّصَاوِیرُ فَیَقُولُ: «یَا فُلَانَةُ- لِإِحْدَى أَزْوَاجِهِ- غَیِّبِیهِ عَنِّی، فَإِنِّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ ذَكَرْتُ الدُّنْیَا وَ زَخَارِفَهَا».
زهد و اعراض قلبی پیامبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا
امام علی (علیه السلام) می فرماید: یکی از فلسفه های بعثت انبیاء همان زهد است. (وَ هُوَ الَّذِی أَسْكَنَ الدُّنْیَا خَلْقَهُ، وَ بَعَثَ إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ رُسُلَهُ، لِیَكْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا، وَ لِیُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا، وَ لِیَضْرِبُوا لَهُمْ أَمْثَالَهَا، وَ لِیُبَصِّرُوهُمْ عُیُوبَهَا) یعنی او كسى است كه خلق خود را در دنیا سكونت داد و رسولانش را به سوى جنّ و انس مبعوث ساخت . هدف از این بعثت آن بود كه پرده از چهره (زشت) دنیا براى آنها برگیرند و آنان را از زیان هایش بر حذر دارند و براى آنها (از بى وفایى دنیا) مَثَلها زنند و عیوب دنیاپرستى را به ایشان نشان دهند.
ایشان در توصیف زهد پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: (قَدْ حَقَّرَ الدُّنْیَا وَصَغَّرَهَا وَأَهْوَنَ بِهَا وَهَوَّنَهَا، وَعَلِمَ أَنَّ اللَّهَ زَوَاهَا، عَنْهُ اخْتِیَاراً، وَبَسَطَهَا لِغَیْرِهِ احْتِقَارا) یعنی پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) دنیا را بسیار حقیر و كوچك مى شمرد و آن را خوار و بى مقدار مى دانست، و در دیدگاه دیگران نیز تحقیرش مى نمود، او مى دانست خداوند براى احترام و گرامى داشت وى، دنیا را از او گرفته و به خاطر حقارتش آن را براى دیگران گسترده ساخته است!
تواضع پیامبر (صلی الله علیه و آله)
محور خطبه قاصعه تکبر و تواضع است. امام می فرماید: شیطان امام متکبرین است. (وَ اسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ، كَمَا تَسْتَعِیذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ) یعنی به خدا از آثار شوم كبر پناه برید، آن گونه كه از بلاها و مشكلات روزگار به او پناه مى برید.
در وجود احدی از انبیاء الهی، تکبر وجود نداشت. (فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِی الْكِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِیهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِیَائِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ؛ وَ لكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّكَابُرَ، وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ، فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ، وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ. وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ كانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِینَ.) یعنی اگر خدا به كسى از بندگانش اجازه تكبر ورزیدن مى داد، نخست اجازه آن را به پیامبران و اولیاى خاصّش داده بود؛ ولى خداوند سبحان كبر ورزیدن را براى آنها منفور شمرد و تواضع و فروتنى را براى آنان پسندید. به همین دلیل آنها گونه هاى خود را (در پیشگاه او) بر زمین مى نهادند، و صورت ها را به خاك مى ساییدند؛ پر و بال خویش را براى مؤمنان فرو مى نهادند و همچون مستضعفان ساده مى زیستند.
آن چه در قرآن و نهج البلاغه تصریح شده، این است که تواضع باید در رفتار انسان نیز نشان داده شود. امام (علیه السلام) می فرمایند: («وَلَقَدْ كَانَ یَأْكُلُ عَلَى الْارْضِ وَیَجْلِسُ جَلْسَةَ الْعَبْدِ وَیَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ، وَیَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ وَیَرْكَبُ الْحِمارَ الْعَارِیَ وَیُرْدِفُ خَلْفَه .) یعنی پیامبر اكرم (صلى الله علیه و آله) روى زمین (بدون فرش) مى نشست و غذا مى خورد و با تواضع همچون بردگان جلوس مى كرد و با دست خود كفش خویش را وصله مى كرد و بر مركب برهنه سوار مى شد و حتّى كسى را پشت سر خویش سوار مى كرد.
میانه روی پیامبر (صلی الله علیه و آله)
امام علی (علیه السلام) در توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: (سِیرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ، وَ كَلَامُهُ الْفَصْلُ، وَ حُكْمُهُ الْعَدْل .) یعنی راه و رسم او معتدل، سنّت و روش او صحیح و متین، سخنش روشنگر حق از باطل، و حكمش عادلانه است.
عمل پیامبر (صلی الله علیه و آله) رشد دهنده بود.
سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) در گفتار
«سخنش بیان بود و سكوتش زبان». «كَلَامُهُ بَیانٌ، وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ». هر زمان، زبان به سخن مى گشود اسرار حكمت از زبانش فرو مى ریخت و حقایق وحى را تبیین مى كرد؛ راه نجات را نشان مى داد و پرتگاه ها را مشخّص مى نمود و اگر گاهى سكوت مى كرد، سكوتش پرمعنا و پرمفهوم بود.
و در جای دیگر در توصیف این رفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ازاحة للشّبهات، و احتجاجا بالبیّنات» هدف این بود كه «شبهات را از میان بردارد و با دلایل و منطق روشن استدلال كند.»
سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مسیر تبلیغ و دعوت
عربستان در آن زمان، بدترین شرایط فرهنگی را برخوردار بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این شرایط کار خود را آغاز نمود. یکی از مهمترین عواملی که می توانست در این زمینه ایشان را یاری کند تحمل و بردباری بود.
تحمل و بردباری
امام علی (علیه السلام) در توصیف تحمل و بردباری آن حضرت می فرماید: (خَاضَ إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ كُلَّ غَمْرَةٍ، وَ تَجَرَّعَ فِیهِ كُلَّ غُصَّةٍ. وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الْأَدْنَوْنَ، وَ تَأَلَّبَ عَلَیْهِ الْأَقْصَوْنَ، وَ خَلَعَتْ إِلَیْهِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا، وَ ضَرَبَتْ إِلى مُحَارَبَتِهِ بُطُونَ رَوَاحِلِهَا). یعنی در راه رضاى خدا در دریاى مشكلات غوطه ور شد، و جام هر مصیبتى را جرعه جرعه نوشید. بستگان و نزدیكانش، ناپایدار و بیگانگان در دشمنى اش مصمّم بودند، عرب براى نبرد با او زمام مركب ها را رها ساخت و با شتاب، به سوى او راند.
عزم استوار و شکست ناپذیر
عامل دیگری که در مسیر تبلیغ، یاور پیامبران الهی است و به عنوان سیره مستمر آن ها محسوب می شود عزم بالای آنها است. امام علی (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «پیامبرانى كه كمى نفراتشان و فزونى دشمنان و تكذیب كنندگانشان، آنها را از انجام وظایف باز نمى داشت» (رسل لا تقصّر بهم قلّة عددهم و لا كثرة المكذّبین لهم).
ایجاد الفت و دوستی
امام علی (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند به وسیله او شكاف هاى اختلاف را به هم پیوست و فاصله ها را از میان برداشت و در میان اجتماع خویشاوندان الفت برقرار ساخت بعد از آنكه آتش سوزان دشمنی ها در سینه ها انباشته شده بود و شعله كینه از درون دلها زبانه مى كشید»؛ (فَلَمَّ اللَّهُ بِهِ الصَّدْعَ، وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ، وَ أَلَّفَ بِهِ الشَّمْلَ بَیْنَ ذَوِی الْأَرْحَامِ، بَعْدَ الْعَدَاوَةِ الْوَاغِرَةِ فِی الصُّدُورِ، وَ الضَّغَائِنِ الْقَادِحَةِ فِی الْقُلُوبِ).