اولین جلسه از دومین دوره جلسات «تاریخ کلام امامیه» در تاریخ 94/08/05 در «جامعة الزهرا» و به همت «معاونت پژوهشی» این مرکز با حضور «حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی» و «جناب آقای دکتر نعمتالله صفری فروشانی» برگزار گردید که سیزدهمین جلسه مسلسل آن بهحساب میآمد. شایانذکر است که 12 جلسه گذشته این موضوع در «مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره)» وابسته به «جامعۀ المصطفی العالمیه» برگزار شده است که در این جلسه بهمرور مباحث این جلسات گذشت.
در ابتدا جناب دکتر نعمتالله صفری فروشانی بهعنوان دبیر علمی این جلسات، ضمن خوشامدگویی به اساتید و طلاب حاضر در این جلسه، از برقراری مجدد این جلسات، اظهار خرسندی کرد. سپس دکتر صفری به ذکر تاریخچهای از این جلسات پرداخت و یادآور گشت که تاکنون 12 جلسه با عنوان «تاریخ کلام امامیه» در مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) برگزار شده است که متن مکتوب آنها در سایت سخن تاریخ با آیکونی مستقل موجود است؛ اما با توجه به مسائل و مشکلاتی که در برقراری جلسات در آن مکان وجود داشت و ازجمله آنکه اجازه حضور خواهران در جلسات فراهم نمیگشت و نیاز به حضور و مشارکت برخی از بانوان در این موضوعات احساس میشد، لذا مکان جلسات تغییر کرد و در این مکان به همت معاونت پژوهشی جامعۀ الزهرا و با همکاری معاونت محترم پژوهش، «سرکار خانم غروی» و همکاران ایشان برگزار میگردد. هرچند ممکن است جلسات آینده با مشارکت «انجمن کلام حوزه» برگزار گردد.
در ادامه استاد صفری به معرفی «حجتالاسلاموالمسلمین محمدتقی سبحانی» پرداخت و ایشان را از معدود افراد و بلکه کمنظیرترین اشخاصی دانست که در این عرصه ورود پیدا کرده و دارای نظریه و بلکه نظریاتی در این مبحث میباشند. ایشان در ادامه سخنان خود تاریخ کلام امامیه را موضوعی میانرشتهای میان تاریخ و کلام برشمرد که مستلزم تسلط به هر دو موضوع است. دکتر سبحانی نیز با دغدغههای کلامی خاص خود و با سالها پژوهش و ممارست در این موضوع، موفق به بازشناسی ده الی دوازده «مدرسه» در طول تاریخ کلام شدهاند که در پی یکدیگر در جامعهی شیعه شکل گرفته است.
دبیر علمی جلسه به چکیدهای از مباحث جلسات گذشته پرداخت و گفت: جلسات گذشته به بررسی «مدرسه مدینه» قبل از عاشورا گذشت و استاد سبحانی با مباحث دستهبندیشده، روشمند و همراه با نظریاتی دقیق، بهتفصیل در مورد این موضوع سخن راندند و دوستان حاضر در جلسه نیز به ارائه پرسشهای پرداختند؛ چنانکه استاد نیز در کمال تواضع و سعهی صدر، به پاسخگویی اقدام نمودند. جلسات به همین منوال ادامه خواهد داشت و با این مقدمه به استقبال سخنان استاد سبحانی خواهیم رفت.
استاد سبحانی نیز در ابتدای سخنان خود، به خوشامدگویی نسبت به دانشپژوهشان و اساتید حاضر در جلسه پرداخت و تشکر و سپاس خود را از دکتر صفری بهعنوان بنیانگذار این جلسات اعلام نمود و افزود که با همت ایشان، جلسات تاریخ کلام تداوم یافته است. چنانکه استاد از زحمات تمام دوستان و بالأخص مسئولان محترم جامعۀ الزهرا قدردانی نمود. در ادامه استاد با توجه به فاصلهی زمانی ایجادشده با جلسات گذشته و حضور دانشپژوهان جدید در این جلسات، بهمرور مباحث گذشته خود پرداخت که بدین قرار است:
مدرسههای کلامی شیعه
موضوع مباحث ما در جلسات گذشته «هویت تاریخی تفکر شیعه» بود و در پی واکاوی این موضوع، بهدنبال پاسخگویی به سؤالاتی ازایندست بودیم: اندیشه اعتقادی شیعه چگونه پدید آمد؟ و در مسیر تاریخ بلند خود از چه تحولات و فرازوفرودی عبور کرد؟ تبیین تاریخ تفکر شیعه و یا تاریخ کلام امامیه به گونههای مختلفی امکانپذیر است که ما آن را در قالب مجموعهای از مدرسهها ارائه نمودیم. مدارسی که بهصورت پیاپی، عهدهدار تفکر شیعه بوده و با پرورش این اندیشه در دامان خود، به انتقال آن به نسلهای بعد همت گماردند. دوستان برای اطلاعات بیشتر پیرامون این مدارس، میتوانند به مجموعه مقالاتی که در شمارههای 65، 66 و 67 مجله «نقد و نظر»، مراجعه نمایند. مقاله «کلام امامیه: ریشهها و رویشها» از اینجانب، حاوی طرح اصلی این مدارس است که تعدادی از مدارس در بخش اول این مقاله مطرح شده است و مدارس باقیمانده در بخش دوم مقاله منعکس شده است که در شمارهی بعدی مجله منتشر خواهد شد. این سه شماره از مجله به همراه شمارهای که در دست نشر میباشد، فضای کلی بحث یعنی چگونگی نگرش ما به تاریخ فکر شیعه را روشن میسازد.
خواستگاه اندیشه تشیع
اولین موضوع جلسات گذشته، «ریشه تاریخی هویت شیعه» و به تعبیری دیگر «خواستگاه اندیشه تشیع» یا «آغاز و پیدایش فکر شیعه» است که شاید بزرگترین مسئلهای است که در طول هزار و دویست سال گذشته که مطالعاتی پیرامون شیعه از سوی مخالفان و موافقان صورت گرفته است، بهصورت مستمر مطرح گشته است. کهنترین منابع ما اعم از شیعه و سنی به این موضوع پرداختهاند و این موضوع در زمان معاصر نیز در صدر مطالعات شیعهشناسی قرار دارد که درصدد بازنمایی تولد و رشد اندیشه شیعه در بستر تفکر اسلامی میباشد. برای اطلاع بیشتر در مورد خلاصهای از این دیدگاهها و آگاهی از دستهبندیهای آنان به کتاب «نقش عناصر تاریخی در تبیین عقاید اهلبیت (ع)» نوشته جناب آقای «مصطفی مطهری»، نشر «دارالحدیث» مراجعه گردد.
در کتاب یادشده، خلاصهای از دیدگاههای مرتبط با این موضوع، از قدما و معاصرین آورده شده است. این کتاب گویای این مطلب است که عمده کسانی که در دوره معاصر، پیرامون اصلاح و یا تجدیدنظر در فکر شیعه، مباحثی را مطرح ساختهاند؛ تمرکز خود را بر خواستگاه تفکر شیعه گزاردهاند که میتوان به افرادی چون «کسروی»، «حکمی زاده»، «احمد کاتب» و «مدرسی» و دیگران اشاره کرد. چنانکه مسترقان نیز به این موضوع اظهار علاقه کرده و در این کتاب به بسیاری از این افراد اشاره شده است.
بنابراین سخن نخستین ما در جلسات گذشته، اثبات این مدعا بود که تفکر شیعه از آغاز پیدایش اسلام و از زمان پیامبر (ص) و بهخصوص پس از ایشان، آغاز شده است و این اندیشه در منابع نخستین و تاریخ اولیهیِ مکتوب و مسلم ما ریشه دارد و بهتدریج در چند مرحله خود را بازنمایی کرد.
مفاهیم تاریخی تشیع
در باب خواستگاه تشیع، معنای «شیعه»، اولین نکتهای بود که مطرح گردید. در یک دستهبندی، میتوان شیعه را به لحاظ مفهوم تاریخی، به سه معنای متفاوت تقسیم کرد و به عبارتی میتوان از سه معنا در دورهی نخستین برای شیعه، یاد کرد که عبارتاند از:
1. تشیع عبارت است از «حب اهلبیت پیامبر (ع) و یا حداکثر برتر دانستن امیرالمؤمنین (ع) نسبت به سایر صحابه» که گاهی از آن تعبیر به «تشیع عراقی» و یا «تشیع حبی» شده است. در این مفهوم از تشیع، یک نوع گرایش یا اعتقاد به برتری شخصیتی خاندان پیامبر (ع) و بالأخص علی بن ابیطالب (ع) برجسته شده است. اساساً ما در بحثهای خود، این مفهوم از تشیع را به لحاظ تاریخی مردود میدانیم و معتقدیم این نوع از اطلاق تشیع، تنها در بین مخالفان شیعه وجود داشته است. کسانی که درصدد اتهام و برچسب زدن به دیگران، این عنوان را مطرح کردهاند؛ یعنی افرادی بهصرف دوست داشتن علی و فرزندانش (ع) و یا حداکثر اعتقاد به برتری ایشان نسبت به دیگران، از سوی دشمنان اهلبیت (ع) به شیعه بودن متهم شدهاند.
2. تشیع عبارت است «برحق دانستن خلافت علی (ع) و تلاش در این زمینه» که این مفهوم به «تشیع سیاسی» معروف است. در این مفهوم با گرایش یا نهضتی سیاسی بر محوریت «خلافت» روبرو هستیم. این نوع از شیعه ممکن است خلافت شیخین را نیز بپذیرد اما معتقد است که حقانیت، برتری و اولویت در خلافت، برای امیر مؤمنان (ع) است. این اولویت به معنای «انحصار در خلافت» و «نص» و «نصب» نمیباشد.
در این قسمت از بحث یکی از حضار از مبنای این حقانیت پرسید؛ یعنی این نوع از شیعیان، بر چه اساسی، حقانیت علی (ع) را مطرح میساختند. استاد در پاسخ، به اندک بودن اسناد و مدارک تاریخی در این زمینه اشاره کرد و گفت: با توجه به این موضوع، نمیتوان بیش از این به تحلیل این قسم از شیعیان پرداخت؛ هرچند که ازلحاظ تاریخی، اطلاق شیعه بر یک فرد با چنین اعتقادی، پذیرفتنی است.
البته احتمال دارد کسانی که آنها را بهعنوان «متشیعان سیاسی» میشناسیم، بر اساس گرایشهای اعتقادی، به برخی از باورهای سیاسی خود رسیده باشند، اما مجموعهی شواهد و قرائن گویای این امر است که نمیتوان به این گروه، با عینکی فراتر از رفتارهای سیاسی نگاه کرد. بهعنوانمثال کسانی که در جنگ جمل، صفین و نهروان، در زیر بیرق بیعت علی (ع)، به جنگ با دشمنان پرداخته و حاضر به فداکاری برای ایشان شدهاند، تحت عنوان «شیعه سیاسی» قرار میگیرند که اعتقاد به حقانیت و برتری امیرالمؤمنین (ع) نسبت به سایرین دارند؛ اما منابع از باورهایی فراتر از این موضوع که جنبه اعتقادی و ایدئولوژیک به خود گیرد، سخنی نگفتهاند. تنها از گرایشی سیاسی در شیعه سخن رفته است که با عنوان «شیعۀ علی» در مقابل «شیعۀ عثمان» شهرت دارد.
این دو معنا برای شیعه از موضوع بحث ما خارج است؛ چراکه از لحاظ اسناد تاریخی، در میان مورخان تردیدی وجود ندارد که از آغاز شکلگیری شیعه بعد از وفات پیامبر (ص)، شاهد رشد ریشههای تشیع سیاسی هستیم. البته برخی در این موضوع اظهار تردید کرده و ایجاد ریشههای تشیع سیاسی را نیز تا خلافت عثمان انکار کردهاند؛ اما نظرات آنان به لحاظ تاریخی مردود است و تشیع سیاسی از همان سقیفه ولو در قالب گروهی اندک از مخالفان حکومت آغاز میگردد که به امیرالمؤمنین (ع) گرایش داشتهاند؛ اما نکته آنجاست که ما به دنبال این بحث نبوده و در پی ادعایی فراتر از تشیع سیاسی هستیم و آن «تشیع اعتقادی» است. سؤال اساسی آنجاست که آغاز تفکر شیعه از چه زمانی است و پاسخ به این سؤال، بستگی به زمان پیدایش تشیع اعتقادی خواهد داشت که ابتدا به تعریف آن خواهیم پرداخت.
3. تشیع عبارت است از «اعتقاد به انحصار خلافت در علی (ع) و اعتقاد به امامت با ویژگیهای خاص آن به سبب نصب الهی» این نوع از تشیع که به «تشیع اعتقادی» معروف است؛ قائل به انحصار در خلافت علی (ع) است که از آن، تعبیر به «احقیت» نیز شده است. البته احقیت به معنای «افعل التفضیل» نبوده و بدین معناست که دیگران بر حق نیستند. این واژه در طول تاریخ برای شیعه بهکاررفته است و حتی در کتابهای فرقهنگاری قرن سوم نیز، به این عبارت در تعریف شیعه برمیخوریم. نکته دیگر در این میان، توسعهی مفهوم خلافت به «امامت» است؛ یعنی برای امام؛ اعتقاد به مرجعیت دینی و علمی دارد. چنانکه ویژگیهایی فراتر ای یک خلیفه را در امام جستجو میکنند که میتوان به «علم ویژه»، «وصایت پیامبر (ص)» و بعدها «عصمت» اشاره کرد.
از دیگر خصوصیات شیعه اعتقادی، باور به مسئله «نصب» است. البته چنانکه در گذشته به این موضوع پرداختهام، ازنظر کلامی واژه «نص» با ابهاماتی همراه شده است. چراکه تقریباً از قرن سوم این واژه وارد حوزهی کلام شده و بهعنوان یکی از شرایط امام ازنظر امامیه بهحساب آمده است. درحالیکه آنچه شیعیان امامی بدان معتقدند، مسئله «نصب» و نه «نص» است و بین این واژه خلط صورت گرفته است. تفاوت میان نصب و نص در مقام «ثبوت» و «اثبات» است. بدین معنا که نصب مربوط به مقام ثبوت است و شیعیان به معنای سوم، قائل به ثبوت امامت امیرالمؤمنین (ع) در نزد خداوند بوده و به دخالت امر آسمانی در مقام خلافت باور دارند. درحالیکه شیعیان سیاسی چنین چیزی را نمیپذیرند.
مسئله نص که در مقام اثبات امام است، از ویژگیهای تشیع به شمار نیامده و اهلسنت نیز این روش را بهعنوان یکی از راههای جعل امام پذیرفتهاند. بهعنوان شاهدی برای این موضوع میتوان به کتابهایی چون «احکام السلطانیه» از «ماوردی» و یا «احکام السلطانیه» نگاشته «ابن فراء» مراجعه نمود که از قدیمیترین منابع «فقه سیاسی» اهلسنت به شمار میآیند. لذا اهلسنت به این مسئله باور دارند که اگر پیامبر (ص) و یا خلفای راشدین، فردی را آشکارا بهعنوان جانشین خود اعلام نمایند، این نص، قابل تبعیت بوده و حجیت خواهد داشت. با همین اعتقاد، خلافت خلیفه دوم به شور گزارده نشد و برخی برای خلافت خلیفه اول نیز به نص استناد میکنند.
اختلاف شیعه و اهلسنت در موضوع نص نبوده و بلکه بر سر «نصب» است که در مقابل «اختیار» قرار میگیرد و لذا اعتقاد به آسمانی بودن مسئله امامت و عدم ورود حوزه اختیار امت و یا حتی پیامبر (ص) در این موضوع، از مؤلفههای اعتقادی شیعه به معنای سوم است و جعل در این مقام، جعلی واقعی است که در آیه «انی جاعلک للناس اماما» مطرح شده است. این باور را میتوان در گفتگوهای ابوذر، مالک اشتر و دیگران نیز مشاهده کرد که در تبیین وصایت علی (ع) از آیه «ان الله اصطفی …» استفاده کردهاند که نشان از دخالت مستقیم خداوند در این موضوع دارد. لذا نصب در مفهوم شیعی، به لحاظ تاریخی و حتی «تراثی»، به معنای «اصطفی» و «برگزیدگی» معنا یافته است و جعل امام چون «بعث» نبی، از سوی خداوند بهصورت تکوینی صورت میگیرد.
در ادامه جلسه، زمانی که استاد با این پرسش روبرو شدند که چگونه میتوان از نصب الهی آگاهی یافت و آیا راهی جز نص باقی خواهد ماند؟ اینگونه به تبیین پاسخ پرداختند که نص از راههای شناخت امام بهحساب میآید؛ اما جزء شرایط امام نمیباشد و باید بین مقام «تعیین امام» و «تشخیص امام»، تفکیک قائل شویم. تعیین امام به نصب از جانب خداست اما راه تشخیص آن بهواسطهی نص است و نص بهنوعی کاشف نصب بهحساب میآید و همردیف «افضلیت» است که بهعنوان راهی عقلی، ما را در شناخت امام یاری میکند؛ هرچند جزء شرایط امام بهحساب نمیِآید.
استاد صفری در همین قسمت از بحث پرسیدند که آیا سیاست نیز در این مفهوم نصب جای خواهد گرفت؟ حجتالاسلام سبحانی ضمن تأیید این موضوع، بر مفهوم امامت تأکید کردند که در قاموس شیعه بهعنوان گزارهای کلیدی حضور دارد و خلافت نمود چندانی نداشته است و اگر خلافت نیز در برخی از موارد مطرح شده است، به معنی «خلافت الرسول» است که با «خلافت الله» همراه است و برخلاف اهلسنت، تنها کارکردی سیاسی ندارد. اساساً مؤلفه اصلی آنهم سیاست نمیباشد و به معنای جانشینی پیامبر (ص) در دین، هدایت و مرجعیت علمی است و حاکمیت سیاسی از وظایف فرعی بهحساب میآید. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به آغاز کتاب «معالم المدرستین» علامه عسکری مراجعه نمایید.
پس از تبیین معانی مختلف از شیعه در جلسات گذشته، به اثبات این مطلب پرداختیم که تشیع به معنای سوم یعنی شیعه اعتقادی ریشه در صدر اسلام داشته و به زمان پس از پیامبر (ص) و بلکه به عصر حیات رسول خدا (ص) بازمیگردد که شواهدی نیز در این زمینه ارائه شد.
ویژگیهای تشیع اعتقادی نیز بیان شد که بهمرور برخی از آنان در این جلسه پرداختیم. چنانکه مسئله «برائت» به دنبال موضوع از عقاید شیعیان امامی و بلکه تشیع اعتقادی است که به مسئله نصب بازمیگردد و برائت «بازبسته» موضوع نصب و حقانیت انحصاری است یعنی زمانی که به حقانیت انحصاری علی (ع) بر اساس نصب الهی باور داشتیم، در مواجهه با مخالفان، راه برائت در پیش گرفته و از آنان برائت میجوییم. چراکه با بخش از دین و دستورات پیامبر (ص) مخالفت کردهاند.
مسئله غیبت و مهدویت از دیگر مؤلفههای تشیع اعتقادی است و میتوان رجعت و تقیه را نیز بهعنوان یکی از مؤلفههای فرعی برشمرد. در مفهوم تشیع اعتقادی، تعبیری از «ابان بن تغلب» صحابی مدنی امام باقر و امام صادق (ع) در «رجال نجاشی» آمده است که از سوی محققان، بهعنوان بهترین و گویاترین تعبیر در این زمینه به شمار میرود. این عبارت چنین است: «الشیعه الذین اذا اختلف الناس عن رسول الله (ص)، اخذوا بقول علی (ع) و اذا اختلف الناس عی علی (ع)، اخذوا بقول جعفر بن محمد (ع)». این عبارت کلیدی بدین معناست که شیعه اعتقادی در موارد اختلاف امت در دین و اعتقاد پیامبر (ص) پس از رحلت ایشان، از امیرالمؤمنین تبعیت میکنند و همین روال در مورد امام علی و امام صادق (ع) نیز مطرح است.
عبارت ابان تمام ویژگیهای یادشده برای شیعه اعتقادی را داراست و برای امام علاوه بر خلافت سیاسی، مقام الهی و مرجعیت دینی را نظر گرفته است و در یککلام، امامت جانشین نبوت بهحساب میآید و کارکرد امامت در استمرار نبوت میباشد. البته لازم نیست که تشیع اعتقادی با تمام ویژگیهای یادشده از همان ابتدا وجود داشته باشد؛ بلکه ترکیب و مجموعهای از اوصاف یادشده در ابتدا حضور داشته است که میتواند شامل یک یا دو و یا سه ویژگی باشد که مؤلفهی اصلی آن، حقانیت انحصاری خلافت در علی (ع) با توسعه مفهوم خلافت است که شامل خلافت دینی و ابعاد ایدئولوژیک نیز میباشد.
استاد در پاسخ به سؤالی، جملهی ابان را منحصر در مرجعیت دینی ندانستند و اظهار کردند که اخذ قول علی (ع) تنها در مسائل علمی و دینی نبوده و شامل اطاعت محض از علی (ع) نیز میباشد چنانکه در قرآن نیز عبارت «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و الاولی الامر منکم» آمده است؛ لذا تنها در احکام و مسائل اعتقادی خلاصه نمیگردد و این جمله در ارائه طریق به کسانی است که بعد از وفات پیامبر (ص) متحیر مانده و توان تصمیمگیری ندارند و به آنها میگوید که اگر در زمان رسول خدا (ص)، در همه امور به ایشان مراجعه میکردید، در این زمان نیز باید به امیرالمؤمنین (ع) مراجعه نمایید.
دکتر صفری در این قسمت از بحث اظهار کردند که با توجه به کلمه «اختلاف»، «قول» و بستری که این کلام در آن صادر شده است، میتوان نتیجه گرفت که منظور ابان به تغلب در این سخن، مرجعیت دینی بوده است و در حوزهی سیاست وارد نشده است. حجتالاسلام سبحانی این نظر را نپذیرفته و اظهار داشتند که این بحث ناظر به مسائل سیاسی نیز میباشد و باید در زمانی که امام صادق (ع) حکومت را حق خاندان امامت میداند، از ایشان پیروی کرد. لذا باید از مسلک ائمه (ع) که شامل مباحث سیاسی نیز میباشد، تبعیت نمود. سؤالات شیعیان نیز از اهلبیت (ع) شامل این مسائل بوده است و از امام در مورد تبعیت و اعطای مالیات به حکام جور و مسائلی ازایندست، سؤال کردهاند.
یکی از حضار سؤال کرد که اگر عبارت ابان را با این اطلاق در نظرگیریم، آیا در معنا کردن احادیثی از امامان (ع) که مخاطب را به اصحاب خود ارجاع میدهد، دچار اشکال نمیگردیم؟ دکتر سبحانی در پاسخ به مسئله «انحصار» اشاره کرد که در این عبارت وجود داشته و در احادیث شامل ارجاع به اصحاب وجود ندارد و گفت: در احادیث یادشده، «طریقیت» روشن است؛ اما در این عبارت، شاهد انحصار مرجعیت اختلاف، در امام علی (ع) و دیگر اهلبیت (ع) هستیم. حتی اگر «مرجعیت دینی» را نیز بهعنوان معنای عبارت ابان در نظرگیریم، شامل سیاست خواهد بود و لذا در یککلام، اینجا علی (ع) در مکان پیامبر (ص) نشسته است و تشیع اعتقادی نیز به این موضوع باور دارد که امام (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص)، جایگاه ایشان در امور مسلمین را در اختیار دارد.
عبارت ابان بن تغلب که در تشیع اعتقادی او تردیدی وجود ندارد، بهخوبی معرف شیعه اعتقادی است و هیچکدام از مذاهب اهلسنت، چنین جایگاهی را برای رئیس مذهب خود قائل نیستند و لذا باور دارند که ممکن است، ائمه آنان اجتهاد کرده و به مسیر اشتباهی روند.
نظریات مخالفان پیرامون خواستگاه تشیع
بعد از پرسش و پاسخی کوتاه استاد به بحث خود بازگشته و عنوان اصلی بحث را در ردیابی شیعه اعتقادی خلاصه کردند. موضوعی که با اقوال گوناگونی همراه شده است. برخی از مخالفان و به عبارتی منتقدان تفکر اصیل شیعه و یا ناظران بیرونی آرایی داشتند که در جلسات قبل بهنقد و بررسی آنان پرداختیم. اگر بخواهیم بهاختصار به این مباحث اشارهکنیم باید گفت که در مقابل نظریه ما مبنی بر حضور شیعه اعتقادی در زمان رسول خدا (ص) و یا حداکثر بلافاصله پس از حیات ایشان که برخاسته از سنت رسول خدا (ص) میباشد، برخی به انکار شیعه حتی ازلحاظ سیاسی در آن زمان پرداختند و گروهی حضور شیعه سیاسی در منازعات پس از رحلت نبی خدا (ص) را پذیرفتهاند، اما خواستگاه تشیع اعتقادی را در دورهی اول تاریخ اسلام نمیدانند؛ بلکه در دورههای بعد و در طی حوادث بعدی این نگره ایجاد گردید. این گروه شامل اهلسنت از قرن سوم، مستشرقان و حتی برخی از تجدیدنظرطلبان شیعی معاصر نیز میباشند. در داخل این طیف نیز اختلافاتی وجود دارد. اولین اختلاف مربوط به زمان است. برخی آغاز تشیع سیاسی را در زمان فتنه عثمان میدانند. بعضی آن را از زمان عاشورا قلمداد کردهاند. چنانکه گروهی خواستگاه شیعه اعتقادی را به زمان امام باقر (ع) و یا امام صادق (ع) به دست «هشام بن حکم» بردهاند.
در عامل تشیع اعتقادی نیز اختلافاتی به چشم میخورد. برخی آن را به مسائل سیاسی مربوط میدانند. مستشرقانی چون «وات» و دیگران و همچنین جناب آقای «مدرسی» در کتاب «مکتب در فرایند تکامل» و برخی از مورخان اهلسنت بر این باور هستند که شکلگیری تشیع اعتقادی، محصول حوادث سیاسی خاصی بود که برای تشیع رخ داد. بدین معنا که شیعیان با گرایش سیاسی به اهلبیت (ع)، به دنبال به دست آوردن قدرت سیاسی بودند؛ اما پس از شکستهای پیدرپی سیاسی شیعه در حوادثی چون سقیفه، حکومت امیر مؤمنان (ع)، صلح امام حسن (ع) و عاشورا، بهتدریج شیعه از سنگر سیاسی به سنگر اعتقادی نقلمکان کرد؛ یعنی زمانی که دریافت که در مورد اهلبیت (ع)، زمینهی حاکمیت سیاسی وجود ندارد، برای آنها مقامی اعتقادی در نظر گرفت و ویژگیهای یادشده در تشیع اعتقادی، بهمرور وارد کلام شیعه شد.
برخی ریشه تشیع را در مباحث اعتقادی خارج از جهان اسلام جستجو میکنند که در جامعهی اسلامی وارد شد یعنی شکلگیری تشیع را صرفاً در مسائل سیاسی نمیبیند، بلکه اساسی اعتقادی را برای آن در نظر میگیرند که در این میان اختلاف است. برخی «عبدالله بن سبا» را بهعنوان یهودیزاده، عامل ایجاد تشیع اعتقادی در زمان عثمان میدانند. عدهای ایرانیان و موالی را بینانگذاران شیعه میدانند که با افکار «ایران باستان» نظیر «فره شاهی»، علم و کاریزمای شاهان و … وارد جامعهی اسلامی شده و مذهبی جدید به نام شیعه را بنیان نهادند. بعضی ریشه تشیع را در غلات و اندیشههای درون گرایانه و باطنیِ موجود در اطراف جهان اسلام، جستجو میکنند. عدهای تشیع را محصول ایده پردازی افراد خاصی میدانند که در عین تأثیرپذیری از عوامل بیرونی، صاحب افکار خاص و منحصربهفردی در مسائل اسلامی بودند که میتوان به «هشام بن حکم» از اصحاب امام صادق (ع) بهعنوان شاخصترین فرد اشاره کرد.
محورهای اساسی در پاسخ به مخالفان پیرامون خواستگاه تشیع
تمام مخالفان تشیع در این باور مشترکاند که تشیع امری نوپدید بوده و ریشه در منابع اسلامی ندارد که در جلسات قبل بهنقد این آراء پرداخته شد و مباحث در شش محور ارائه گردید که البته فرصتی افزونتر از بیان سرفصلها و مثالهایی در هرکدام، فراهم نشد. این شش محور عبارتاند از:
1. تبارشناسی تاریخی واژگان مرتبط با تشیع: در تاریخ ما به یک «ترمینولوژی» برخورد میکنیم یعنی واژههایی را مییابیم که در اطراف تشیع شکل گرفته است که نیازمند بازشناسی تاریخی و یافتن کاربردهای آن در میراث تاریخی است که در جلسات گذشته به واژه «شیعه» پرداخته شد و کاربردهای آن بررسی شد. «امامت»، «وصایت»، «اهلبیت» و «آل رسول» از واژگانی هستند که میتوان برای تعیین خواستگاه تشیع، به بررسی آنها پرداخت.
چنانکه واژه «دین علی» ازجمله کلماتی است که در میراث نخستین و در میان موافقان و مخالفان علی (ع) وجود دارد. جناب آقای «مادلونگ» در کتاب «جانشینی محمد» بحث کوتاهی در این زمینه ارائه کرده است. اخیراً مقاله جناب آقای «محمدعلی امیرمعزی» استاد دانشگاه «سوربن» با عنوان «مروری بر اصطلاح دین علی و سیری در سرچشمههای ایمان شیعی» به فارسی ترجمهشده و در کتاب «تشیع ریشهها و باورهای عرفانی» به چاپ رسیده است. در این مقاله اثبات شده است که «دین علی» در نزاعهای جمل، صفین و نهروان از سوی موافقان و مخالفان علی (ع) به کار میرفت که نشاندهنده نگاهی فراتر از مسائل سیاسی به امیرالمؤمنین (ع) است. همانطور که مخالفان علی (ع) همچون معاویه و عثمان نیز از دستگاه معرفتی برخوردار بودند که عباراتی چون «دین معاویه» و «دین عثمان» نیز برای آنان به کار رفته است.
حتی «ابن درید» شاعر و مورخ قرن چهارم، در کتاب «اشتقاق» خود، برداشتی اعتقادی از این واژه دارد. چراکه وقتی در نقل واقعهی نهروان، به اشعار «عمرو یثربی» میرسد که به کشتن سه نفر از اصحاب علی (ع) افتخار میکند و آنها بر «دین علی» میداند، به امان خواستن او از امام نیز میپردازد که امام نپذیرفته و دستور قتل او را صادر میکند. لذا تنها کسی که در واقعه نهروان از امام امان خواست و امام از پذیرش امتناع کرد، همین شخص است که ابن درید علت این عمل امام را در گرایشهای اعتقادی این فرد میداند که برای علی (ع)، دینی متفاوت از دین پیامبر (ص) قائل است که نشان میدهد این واژه در آن زمان با بار معنایی اعتقادی همراه میباشد و صرفاً معنای سیاسی ندارد.
2. بررسی و تحلیل تاریخی حوادث مرتبط با تشیع: حوادثی مانند غدیر و ماقبل آن، سقیفه، ماجرای قتل عثمان، مناشدات حضرت امیر (ع) با دیگران
3. بررسی میراث تاریخی بهجای مانده از صدر اسلام: میراث خود دستهبندیهایی دارد که یکی از مهمترین انواع آن، میراث ادبی است. چراکه فصاحت و بلاغت در میراث ادبی، ضامن ماندگاری آن در یادها میباشد. همچنان که امکان دخل و تصرف کمتری در اشعار و مانند آن وجود دارد. لذا اشعاری که از تاریخ تشیع بهجای مانده است، منبعی مهم برای مطالعات تاریخی بهحساب میآید.
4. بررسی شخصیتهای تأثیرگذار مانند ابن عباس، سلمان، ابوذر، قیس و دیگران که میتوان با واکاوی دقیق این شخصیتها، به رگههایی از تشیع اعتقادی در این افراد پی برد.
5. بررسی جریانها: البته گفته شد که تشیع در دوره نخستین، قالب جریانی ندارد و لذا از این محور چندان بحث نشد ولی از این محور در بحثهای بعدی بیشتر خواهید شنید.
6. بررسی حرکتهای اعتراضی: جریان اعتراض علیه تشیع و حرکتهای صورت گرفته در تقابل با شیعه، از منابعی است که تاکنون کاری بر روی آن در جهت شناخت شیعه صورت نگرفته است. لذا موضوع «خوانش تشیع در آینه مخالفان»، نیازمند بررسی جدی و واکاوی اسناد مرتبط میباشد. در همین راستا مسئله «سبئیه» در چند جلسه بررسی شد وبر خلاف تمامی تفسیرهای موجود، به خوانش معکوس در این جریان پرداختیم و گفته شد که مفهوم سبئیه در تاریخ، گویای تشیع اعتقادی است و این عنوان از سوی خاندان اموی برای تخریب تشیع اعتقادی به کار رفته است. اساساً سبئیه ربطی به «عبدالله بن سبا» ندارد و مربوط به «سبأ» در یمن است و معاویه تعبیر «السبئیۀ الترابیه» را برای «حجر بن عدی» بهعنوان یکی از طرفداران یمنیِ امیر مؤمنان (ع) مطرح ساخت.
بهطورکلی خوانش یک جریان با استفاده از اسناد مخالفین، در تاریخ تشیع مورد غفلت قرار گرفته است؛ اگر مطالعهای نیز در این راستا انجامگرفته، همراه با موضعگیری بوده است درحالیکه مواد تاریخی در این موضوع فراوان است و قابلیت تبدیل به هفت الی هشت پایاننامه دکتری خواهد داشت. لذا اگر تشیع اعتقادی در تاریخ وجود داشته است، همراه با موضعگیری مخالفان است که بررسی انگارهی مخالفان با شکل مهندسی معکوس، ما را به تصویری از شیعهی اعتقادی در آن زمان خواهد رساند.
اهمیت محور ششم در این بحث ازآنروست که تفکر شیعه با محدودیتهای سیاسی و تبلیغاتی همراه بوده و از میراث کهن شیعه جر مقدار اندکی باقی نمانده است. لذا بررسی شیعه در اسناد مخالفان، کمک زیادی برای رسیدن به اعتقادات شیعیان نخستین خواهد کرد.
بنابراین در جمعبندی مباحث این جلسه باید گفت که تشیع در دوران نخستین با اندیشهی اعتقادی آغاز شد که هسته اصلی آن از اهلبیت (ع) ریشه میگیرد. لایههای بیرونی آن کموبیش از دیگران اخذ شده است. تمام بحثها نیز تاریخی خواهد بود و در جلسات آینده در پی واکاوی این موضوع هستیم که بر محور اهلبیت (ع) و بهویژه امیرالمؤمنین (ع)، چه جوانههایی از فکر شیعه بروز و ظهور پیدا کرد.
به نظر میرسد که دو بخش در بررسی تشیع نخستین وجود دارد که یک دوره مربوط به قبل از عاشورا و یک دوره نیز مربوط به بعد از عاشورا است. چراکه حادثه عاشورا یک نقطه فصل در تاریخ جامعهی شیعی بهحساب میآید که در جلسه بعد بهتفصیل بدان خواهی مپرداخت؛ اما مدرسه اول کلامی شیعه، مدرسه مدینه است که شیعه از درون همین شهر و خاندان اهلبیت (ع) آغاز شد و سرنوشت آن پس از عاشورا با تغییر موضع ائمه (ع) شکل دیگری یافت. لذا در مباحث بعدی به مدرسه مدینه دوم پس از عاشورا میپردازیم چراکه مدینه آبستن حوادث، تطور و توسعه اندیشهی شیعه است و همزمان با توسعه مدینه در عصر امام سجاد (ع)، مدرسه دوم شیعه در کوفه، شکل میگیرد که در جلسه بعد به مدینه دوم پرداخته و سپس به سراغ مدرسه کوفه خواهیم رفت.
در پایان دکتر صفری از سخنان استاد تشکر کرد و اهمیت مباحث استاد را در این دانست که بسیاری از پژوهشگران بر این اعتقادند که تشیع در کوفه پدید آمد و لذا نظر استاد مبنی بر شکلگیری شیعه در مدینه، میتواند درخور توجه باشد. مباحث این جلسه نیز همچون جلسات گذشته بر روی سایت سخن تاریخ قرار خواهد گرفت و در صورت امکان در سایت جامعۀ الزهرا نیز بارگذاری خواهد شد.