به گزارش سخن تاریخ، نشست «جایگاه غدیر در منابع اسلامی و گونه شناسی شبهات» با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی و دکتر نعمت الله صفری فروشانی روز چهارشنبه 15 شهریور 96 در سالن شهید صدر مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) برگزار شد.
در ابتدای نشست ، آقای داود کاظم پور دبیر علمی جلسه، ضمن عرض تبریک به مناسبت اعیاد قربان و غدیر و میلاد امام هادی (علیهالسلام)، بر این مطلب تاکید کرد که موضوع غدیر در منابع فریقین مورد تأکید عالمان قرار گرفته است. شبهات پیرامون غدیر در طول زمان دچار تطور شده است. امروزه به شبهات تاریخی توجه میشود. موضوع امروز بررسی و گونه شناسی شبهاتی است که پیرامون این حادثه عظیم وجود دارد.
مظلومیت امام علی (علیهالسلام)
پس از آن، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی با اشاره به زیارت نامه منقول از امام هادی (علیهالسلام) گفت: یک زیارتنامه سه خطی است که مرحوم شیخ عباس نقل میکند. حضرت، امام علی (علیهالسلام) را اینگونه خطاب میکند: السلام علیک یا ولیالله انت اول مظلوم و اول من غصب حقه. مداحان و سخنرانان وقتی امام علی (علیهالسلام) را اولین مظلوم میدانند از اینجا نشئت میگیرد. با اینکه آمده است که ملائکه آسمان و زمین از صبر امام حسین (علیهالسلام) تعجب کردهاند ولی در اینجا امام علی (علیهالسلام) را اولین مظلوم دانسته است.
در سلسله مقالات آیتالله استادی که خلاصهاش را یادداشت کردهام تحت عنوان مظلومیت امام علی مواردی را پیدا کرده است که خود حضرت میگوید که من مظلوم است مثلاً در جلد 28 بحارالانوار آمده است: ان علیا لم یقم مره علی المنبر هیچ وقت نشد که آقا روی منبر بنشیند الا قال فی آخر کلامه قبل ان ینزل ما زلت مظلوما منذ قبض الله نبیا از روزی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رفت من مظلوم واقع شدم.
در برخی نقلها دارد که در مسجد کوفه خطبه میخواند و مسئله مظلومیت خود را مطرح میکرد. اشعث بن قیس بلند شد و اعتراض کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین لا تخطبنا خطبه هیچ سخنرانی نمیکنی منذ قدمت عراق الا و قلت والله انی لاولی الناس بالناس فما زلت مظلوما من نسبت به بقیه سزاوارترم و از بقیه مظلومترم. اگر اینطور است پس چرا این مظلومیت را پذیرفتی؟
فرمود: یا اشعث والله ما منعنی من ذلک آن کسی که مرا کشاند که مظلومیت را بپذیرم الا عهد اخی رسول الله برادرم یک تعهدی از من گرفت که اخبرنی و قال لی یا ابالحسن ان الامه ستغدر بک و تنقض عهدی و انک بمنزله هارون من موسی ان وجدت اعوانا فبادر الیهم اگر شرایط فراهم بود حقت را بگیر و جاهدهم و ان لم تجد اعوانا فکف یدیک و احقن دمک حتی تلحق بی مظلوما این در احتجاج طبرسی نیز آمده است.
مرحوم مجلسی در بحارالانوار جلد 29، 57 روایت به همین مضمون آورده است. خواستم این عبارت امام هادی (علیهالسلام) را مطرح کرده باشم.
دو وظیفه در برابر غدیر
در مورد غدیر دو وظیفه داریم. یک وظیفه وظیفه شعاری و عملی است. بزرگداشت و چراغانی است. امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: یوم العطیه، روز اعطاء یوم البشاره روز شادی است یوم نفی الهموم روز کنار زدن هم و غمها است. یوم قبول الاعمال روز پذیرش اعمال است. یوم استراحه المومنین روز آرامش و استراحت است. یوم التبسم. لازم نیست سند این روایات نیز زیاد قوی باشد ولی در مستحبات تسامح است. یک درهم در روز غدیر صد برابر است. انفاق کنید و مهمانی بدهید.
ما ایرانیها به نوروز زیاد اهمیت میدهیم. با نوروز مخالفتی نداریم ولی امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: یوم غدیر افضل اعیاد امتی فرحوا اخوانکم باللباس الحسن. برادرانتان را با لباس نیکو خوشحال کنید و الرائحه الطیبه برای مردم عطر بخرید و الطعام. روز غدیر شخصی مهمان امام شد و غروب که شد امام در آستانه در ایستادند و فرمودند: امروز غدیر است و کسی نباید گرسنه از اینجا خارج شود. فرحوا صبیانکم و اخوانکم فرزندانتان را با غدیر شادمان کنید.
ما امسال زیاد سرمایهگذاری کردیم و خدمت مراجع محترم رسیدیم.
ذهبی در تاریخ اسلام خودش مینویسد: کاروانهای شادی در بغداد آمد. اگر در مورد اربعین و عاشورا کار نمیشد جا نمیافتاد. یا امام در مورد راهپیمایی روز قدس فرمودند که به خیابانها بیایید. این کاری است که ما در مورد غدیر نیز میتوانیم انجام دهیم.
مطلب دوم بحث علمی و پاسخ به شبهات مربوط به غدیر است. بالاخره ما طلبه هستیم و باید بحث علمی کنیم. اگر قاضی عضد الدین ایجی شبهات غدیر را در کتاب خود آورده است. ابن خلدون و دیگران نیز آوردهاند و امروز نیز در فضای مجازی مطرح است. از این مسئله که گفتند امام علی (علیهالسلام) در غدیر حضور نداشت تا اینکه معنای ولایت را تأویل به دوستی کردند و اینکه دلایل اعراض صحابه را آوردند. اینها شبهات جدی است.
سال گذشته در کربلا یک کنفرانسی بود و شیعه و سنی حضور داشتند. یک ساعت بهطور مفصل صحبت کردم و دیروز در تهران نیز جلسه علمی بود. بعد از هر دو جلسه این سؤال را از من کردند که جالب بود. سؤال این بود که اگر خدا میخواست علی امام شود مستقیماً در قرآن میگفت. این یکشبهه است و ما جواب داریم. به آن خانم گفتم که مگر سقیفه در قرآن آمده است؛ بنابراین اول خط هستیم ولی ما میگوییم وصف آن در قرآن آمده است و در مرتبه بعد اینکه «ما آتاکم الرسول فخذوه».
شاید شبهات را نتوان در عموم مطرح کرد. گاهی میگویند که از اهل سنت برای این جلسات دعوت کنید. ما در زاهدان و زابل این بحثها را مطرح میکنیم. البته بهصورت عمومی نمیتوان مطرح کرد.
یک بحث را مطرح میکنیم. راجع به جانشینی پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سه فرضیه مطرح است. رسول خدا 63 سال عمر کردند و همه گفتهاند که از مرگ خود خبر داشته است. انس بن مالک نقل کرده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روی حصیر خوابیده بود و گریه میکرد. از ایشان سؤال کردم که چرا گریه میکنید؟ فرمودند: قد قرب اجلی اجل من نزدیک است. گفتم: از مرگ میترسید فرمودند: نه خیلی دوست دارم که به پروردگارم برسم. نگران حوادث پس از خودم هستم. یک سری کینهها وجود دارد.
ابن عباس میگوید: وقتی آیه الیوم اکملت نازل شد دیدم حال پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تغییر کرد. بالاخره به این معنا بود که کار شما تمام است و از دنیا میروید.
هرکدام از فرضیه را ثابت کردید ما به شما احترام میگذاریم و خودم بلندگوی دفاع از سقیفه و خلافت میشوم.
فرض اول این است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از دنیا رفت و سکوت کرد و یک کلمه از جانشینی صحبت نکرد. عایشه این مطلب را میگوید. اگر این را ثابت کردید ما از شما تشکر میکنیم. رسولاللهی که دهها روایت در مورد لباس و رنگ آن و ناخن گرفتن و رفتن به دستشویی و شانه کردن و بسیاری از مسائل جزئی صحبت کرده است در مورد جانشینی سکوت کرده است؟
یک روایت از کنز العمال میخوانم. این حدیث در شماره 13953 است. سلمان میگوید خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رفتم و گفتم: یا رسول الله ان لکل نبی وصیا هر پیامبر وصی دارد فمن وصیک جانشین شما کیست؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سکوت کرد فلما کان رآنی دید ایستادهام قال یا سلمان گفت بیا جلو با سرعت دویدم فقلت لبیک یا رسول الله فرمودند: یک سؤال از تو میکنم. ابتدا به من جواب بده بعد من جواب تو را میدهم. یا سلمان اتعلم من وصی موسی می دانی وصی حضرت موسی چه کسی بود؟ قلت نعم یوشع بن نون میدانید که هارون قبل از موسی از دنیا رفت و یوشع وصی موسی بود قال لم چرا موسی یوشع را جانشین خود گذاشت قلت لانه کان اعلمهم زیرا یوشع عالمتر از دیگران بود. حضرت فرمود: فان وصیی و موضع سری و خیر من اترک من بعدی ینجز عدتی و یقضی دینی علی بن ابیطالب (علیهالسلام) آن کسی که بعد از من جانشین است علی است. این یک نمونه است و نمیتوان قائل به این شد که حضرت سکوت کرده است.
طبری یوم الانذار را نوشته است. درست است علی کم سن و سال بود ولی قرآن در مورد حضرت یحیی میگوید: و آتیناه الحکم صبیا. حضرت عیسی سیساله پیامبر شده است ولی در گهواره مهر تائید خدا را به همراه دارد. چه اشکالی دارد که روی یک نفر مهری بزند و در سالهای آینده او را به چنین جایگاهی برساند.
فرض دوم، تعیین شورا است. مثل مجلس خبرگان ما که 76 نفر با شرایط معلوم و هر شهری دارای یک سهمیه است. باید مجتهد و عادل هم باشند و اگر اتفاقی برای رهبری افتاد رهبر تعیین میکنند. باید شاهدی ارائه کنند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چنین کاری کرده است. چه افرادی؟ از مکیان؟ از مدنیان؟ آیا این شورا را باید مردم انتخاب میکردند؟ در مورد خلیفه دوم که این مسئله شورا رعایت نشد و ابوبکر وصیت کرد.
فرض سوم میماند. تا هر زمانی که تعیین کنید مینشینیم و برای شما دلیل میآوریم. در یوم الانذار، تبوک، غدیر و موارد دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بهطور مکرر امام علی (علیهالسلام) را معرفی کرد. فرمود: انت ولی کل مومن و مومنه.
سه اقدام مهم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای جانشینی
ایشان برای جانشینی امام علی (علیهالسلام) سه کار کرد:
1- آمادگی تربیتی
2- آمادگی اجرایی
3- تدابیر عملی
از بچگی امام علی (علیهالسلام) را به خانه خودش آورد. امام علی (علیهالسلام) در خطبه 192 می فرماید: وضعنی فی حجره اینقدر کوچک بودم که مرا در دامان خودش مینشاند و یضمنی الی صدره مرا به سینه خودش میچسباند أَتَّبِعُهُ اِتِّبَاعَ اَلْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ مثل بچه شتر که به دنبال مادرش میرود دنبال پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودم يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلاَقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاِقْتِدَاءِ بِهِ هر روز یک صفت اخلاقی را به من یاد میداد لذا فرمود: أنا أديب الله وعلي أديبي.
آمادگی اجرایی
سوره برائت را چه کسی ابلاغ کرد؟ علی. در خیبر فرمود فردا علم را دست کسی میدهم که یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله. مأموریت خندق و بدر و احد. عقد اخوت را با علی بست و «انفسنا» در مورد علی نازل شد.
از مصادیق تدابیر عملی را میتوان یوم الانذار و یوم غدیر و دوات و قلم نام برد.
عبقات االانوار یک جلد و نیم در مورد معنای کلمه مولا نوشته است. قاضی نورالله شوشتری احقاق الحق نوشته است. طبری کتابی بنام کتاب الولایه داشته است. اخیراً آقای رسول جعفریان در میان کتابها گشته است و این کتاب را احیاء کرده است و انتشارات دلیل ما منتشر نموده است. اینها را نمیشود انکار کرد. حدیث منزلت را مسند احمد بن حنبل دارد. صاحب کتاب سلسله الاحادیث الصحیحه میگوید من از ابن تیمیه تعجب میکنم که حدیث غدیر را صحیح نمیداند. حدیث غدیر جزو صحیحترین حدیثها است.
چند سوال
ممکن است سؤال در ذهن شما پیش بیاید که:
1- چرا اهل سنت زیر بار این حدیث نمیروند؟
2- چرا بعد از غدیر در فاصله کوتاهی فراموش شد و سقیفه جای آن را گرفت؟
3- چرا غدیر در مدینه مورد استناد امام علی (علیهالسلام) قرار نگرفت؟
اهل سنت میگویند صحابه عادل هستند و عمل صحابه نیز برای ما حجت است. اگر غدیر صحیح بود صحابه بعد از رحلت رسول خدا به آن اهمیت میدادند. همینکه توجه نکردند نشان میدهد که ادله امامت امام علی (علیهالسلام) برای آنها حجت نبوده است. جوان اهل سنت حجت دارد که در مذهب خودش مانده است. میگوید که صحابه بزرگ به این حادثه تن دادند و خود امام علی (علیهالسلام) بعد از مدتی بیعت کرد. این شبهه جدی است که شیخ سلیم بشری به علامه سید شرفالدین مینویسد که چرا صحابه اعراض کردند؟
سید شرفالدین جواب میدهد: اعراض صحابه سابقه دارد. مگر در حدیبیه با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مخالفت نکردند؟ مگر در حنین جلوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نایستادند؟ مگر از لشکر اسامه تخلف نکردند؟ مگر در دوات و قلم نگفتند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هذیان میگوید؟ صحابه در امور عبادی تابع پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند. هفتتا سنگ زده است و در منی بیتوته کرده است. الآن میگویند رکن یمانی را میشود بوسید ولی رکن عراقی را نمیتوان بوسید. علتش را این مسئله ذکر میکنند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) این کار را کرده است؛ اما در امور سیاسی و مدیریتی اینگونه نبودند. رسماً در حدیبیه و لشکر اسامه و مانند آن تخلف کردند. اجتهاد در مقابل نص داشتند.
بهعلاوه خود قرآن میگوید: «و من اهل المدینه مردواعلی النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم»طبیعتاً ترکیب اصحاب یکدست نبوده است که این اتفاق افتاده است.
سؤال جدی دیگری که مطرح است این است که چرا امام علی (علیهالسلام) بعد از سقیفه از جریان غدیر دفاع نکرد؟ چرا حضرت زهرا و امام صادق (علیهالسلام) دفاع کردهاند؟ امام صادق (علیهالسلام) خطبه خواند و دفاع کرد. اولین باری که امام علی (علیهالسلام) از غدیر دفاع کرد بعد از خلافتش بوده است. روز بیعت با امام علی (علیهالسلام) مصادف با روز غدیر بوده است. پرسید که چه کسی حادثه غدیر را به یاد دارد که چند نفر ایستادند. طبری مینویسد که برخی آمدند و تبریک گفتند. برخی از آنها گفتند: السلام علیک یا امیرالمؤمنین السلام علیک مولانا و مولی کل مومن. تعبیر مولی در لسان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بوده است. امام از هویت آنها پرسید و آنها گفتند که ما در غدیر بودیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) این جمله را فرمود.
غدیر را بشناسیم. در امتحان دکتری میپرسم که یک آیه در مورد ولایت امام علی (علیهالسلام) بگویید. برخی نمیدانند. کتاب غدیرشناسی آقای علی اصغر رضوانی، حماسه غدیر محمدرضا حکیمی، شبهات و غدیر شناسی نجم الدین طبسی کتاب خوبی است. ما نمیخواهیم بگوییم الصلوه خیر من النوم را اهل سنت در اذان حذف کنند و یا ترویج شیعه گرایی کنیم. ایام میلاد امام علی (علیهالسلام) برای سخنرانی به زاهدان رفتم. راجع به محبت امام علی (علیهالسلام) صحبت میکنم.
بحث ما این است که بهعنوان یک شیعه دفاع از امام علی (علیهالسلام) را علمی بدانم نه شعاری. باید دلیل و استدلال بیاورم.
آیتاللهالعظمی مکارم یکجملهای فرمودند: من یکشب امام علی (علیهالسلام) را خواب دیدم. دیدم ایشان جلوی حرمشان ایستادهاند و من وارد شدم. فرمودند از ما دفاع کنید. این آیه والله یعصمک من الناس راجع به مدافعان حضرت امام علی (علیهالسلام) نیز هست؛ یعنی نترسید و از امام علی (علیهالسلام) دفاع کنید و خدا شما را از مردم حفظ میکند.
به طلاب محترم توصیه میکنم که یک دوره مقالات غدیر سایت سخن تاریخ را مطالعه کنید. من خودم همه آنها را مطالعه کردهام.
نکاتی چند درباره امام هادی (علیهالسلام)
پس از آن، آقای دکتر نعمت الله صفری ضمن بزرگداشت میلاد امام هادی (علیهالسلام) گفت: خوب بود یک جلسه جداگانه به امام هادی (علیهالسلام) اختصاص پیدا میکرد؛ زیرا سه امام جواد (علیهالسلام) و امام هادی (علیهالسلام) و امام عسکری که ابناء الرضا نیز نامیده میشوند در اوج مظلومیت هستند بهویژه از ناحیه شیعه. در مجالس هم معمولاً نکته مهمی از زندگانی آن امامان گفته نمیشود.
چند دقیقه درباره این امام بزرگوار مطالبی را عرض میکنم.
1- این امام بزرگوار ازنظر مکانی در عراق بودند و امامی بود که در میان ائمه ما غیر از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) بیشترین طول امامت را در عراق داشتهاند. بقیه امامان در حجاز و مدینه بودند. بیست سال در سامرا بودند.
2- موقعیت زمانی ایشان در موقعیت بسیار دشوار و حساسی بود. در این زمان ترجمه کتابهای فلسفی از یونان شکلگرفته بود و شبهات در سرزمین اسلامی گسترده شده بود. مسئله محنت و فتنه و خلق قرآن و قدمت قرآن در همین زمان بود که امام بهخوبی توانست شیعه را از این فتنه عبور بدهد.
3- این امام بزرگوار در میان ائمه ما از امامانی است که طولانیترین دوران امامت را دارد. سی و چهار سال دوران امامت ایشان است و اگر بخواهیم بهاندازه این مدت بخواهیم صحبت کنیم جلسات زیادی باید برگزار شود این در حالی است که اطلاعات چندانی از آن دوران نداریم. میراث فراوانی خصوصاً در مسئله زیارت از خودشان بجا گذاشتهاند.
4- این امام بیشترین تأثیر را در سازمان وکالت داشتهاند. سازمان وکالت در دوران ایشان به سرتاسر جهان اسلام در آن روز گسترده شده بود که شاید در زمان هیچ امامی به این صورت گسترده نبود و زمینهای برای غیبت بود که وقتی امام در جامعه حضور ندارد شیعه بتواند خودش را اداره کند.
اگر وقت بود یکترم را میتوانستیم به این امام اختصاص بدهیم. به طلاب توصیه میکنم که لااقل یک دوره امام شناسی را ازنظر تاریخی مطالعه کنید. فرق نمیکند که رشته تاریخ باشند یا هر رشته دیگر. این از اولیاتی است که شیعه امامان خودش را بشناسد.
غدیر، یک مساله چند رشته ای
مهمترین نکتهای که درباره غدیر باید به آن توجه کرد این است که مسئله غدیر یک مسئله چند رشتهای است. در رشته حدیث بررسی میشود که کدام قسمت از آن متواتر است و کدام قسمت را شیعه و کدام قسمت را اهل تسنن گفتهاند. علم دیگر علم رجال است و سندهای حدیث را بررسی میکند و صحابیها را گونه شناسی میکند که آیا از طرفداران امام علی هستند یا از مخالفان؟ چه زمانی به آن استناد کردهاند؟ برای چه کسانی نقل کردهاند؟ تابعینی که اینها را شنیدهاند چه کسانی بودهاند؟
علم سوم علم کلام است. آیا این حدیث محتوای کلامی نیز دارد؟ آیا امامت را ثابت میکند؟ کلمه مولی به چه معنا است؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امام را با خودشان مقایسه میکنند. اولی بانفس به چه معنا است؟
یکی از دلایلی که اهل سنت سعی میکنند زیر بار این حدیث نروند به خاطر پیامدهای کلامی این حدیث است؛ وگرنه اگر ادعا کنیم که این حدیث محبت را میرساند و کاری به جانشینی ندارد آنها نیز موضعگیری خاصی نخواهند داشت.
علم دیگر علم تفسیر است. میدانید که آیه تبلیغ طبق روایات شیعه و سنی در این واقعه نازلشده است. یک نکته جالب این است که سه آیه در مورد ولایت امام علی (علیهالسلام) و غدیر داریم که به آن استناد میکنیم. یکی این آیه است. دیگری آیه اکمال و سوم آیه ولایت. جالب است که هر سه آیه در سوره مائده است. توصیه بنده این است که در این ایام سوره مائده را با تدبر بخوانید. محتوا و تقسیمبندی و گونههای آن و تفاسیر مرتبط با آن را بخوانید. شاید بتوانیم این سوره را سوره امامت بنامیم. از آخرین سورههای نازلشده بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است. این مطلب مورد اتفاق شیعه و سنی است.
علم دیگر علم لغتشناسی و ادبیات است. هم لغت مولی و هم ترکیب و جمله و سبک مطرح است؛ مثلاً پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از سبک سؤالی شروع کردند. فرمودند: الست. اینکه بخواهند محبت را ثابت کنند نیاز به این سبک است که بگویند همچنان که من اولی به انفس شما بودم علی نیز همینطور است.
علمی که میخواهیم در مورد آن بحث کنیم علم تاریخ است. علم تاریخ در این زمینه بحثهایی دارد که در این جلسه به این بخش میپردازیم.
علم تاریخی که میشناسیم به دو بخش تقسیم میشود: یکی تاریخ نقلی و دیگری تاریخ تحلیلی. تاریخ نقلی همینکه نقل کنیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مردم را جمع کرد و چنین فرمود. یا در بستر بیماری چنین فرمود؛ اما تاریخ تحلیلی این است که این نقلها را کنار هم بچینیم و از این نقلها حلقههای مفقوده را درک کنیم و زمانشناسی و مکانشناسی و بستر شناسی و ظرفیت شناسی کنیم و فقط به سطور سیاه اکتفا نکنیم. بلکه به سطور سفید هم توجه کنیم. سطور سفید یعنی چیزهایی که مورخان ننوشتهاند ولی با چیدن سطور سیاه در کنار هم میتوانیم به سطور سفید هم برسیم و شاید اصل پاسخ بسیاری از شبهات در همان سطور سفید باشد.
من معتقد هستم که اگر تبیین درستی از یک واقعه تاریخی و بخصوص غدیر داشته باشیم زمینه بسیاری از اشکالات و شبهات منتفی میشود. باید به سراغ تبیین و تحلیل دقیق برویم. تبیین دقیق تبیینی است که تکیهاش بر محکمات و شواهد و قرائن است و بهخوبی از آنها استفاده میکند. از مطالب رشتههای دیگر نیز استفاده میکند و سعی در کشف و به دست آوردن حلقههای مفقوده دارد. الآن بیان میکنم که در واقعه غدیر حلقههای مفقودهای وجود دارد که کمتر به آن توجه کردهایم. با این تبیین دقیق نورافکنی بر آیات و روایات و نقلها میافکنیم.
اگر بتوانیم یک تبیین دقیق داشته باشیم تاریخیترین قسمت آیه ابلاغ یعنی «والله یعصمک من الناس» روشن میشود. به قول برخی، بهترین استدلال تبیین مناسب است؛ یعنی گاهی وقتها در تبیین نیازی به استدلال نداریم. همین مطالبی را که میدانید اگر خوب کنار هم بچینید بهترین استدلال است؛ مثلاً اگر رادیو بیبیسی را بشنوید اصلاً متوجه نمیشوید که چه زمانی با او همراه شدهاید؟ به خاطر این است که با مهارت خوبی همه این مطالب را کنار هم چیده است و ذهن شما را با خودش همراه میکند. وقتی شبهه ایجاد میشود که تبیین نامناسب باشد یا انسان درک کامل از مطلب نکرده باشد. برخی از مستشرقین نیز اینگونه اند؛ مثلاً یکی از مستشرقین یهودی که شبهات قویای نسبت به اسلام دارد کلبرگ است. دوستان میگویند که تکتک این گزارههایی که کلبرگ استناد میکند هیچ اشکالی ندارد ولی همینکه اینها را کنار هم میچیند شبهه زا است؛ یعنی نوع مخاطبان را با خودش همراه میکند.
استاد نجفی میفرمودند: یک تاجری بود که یک گربه و طوطی داشت. مشکلش این بود که اینها با هم نمیساختند و او نیز آرزو داشت که اینها با هم خوب شوند. جایزه گذاشت برای کسانی که بتوانند اینها را با هم صلح بدهند. افراد زیادی آمدند و نتوانستند. یک نفر آمد و گفت این کار را میکنم بهشرط اینکه به محض اینکه اینها با هم خوب شدند پول را به من بدهی. او نیز قبول کرد. داخل اتاقی رفت و بعد از چند دقیقه به تاجر گفت که داخل اتاق بیاید. تاجر دید طوطی بیرون قفس است و گربه نیز آرام نشسته و به طوطی نگاه عاشقانه میکند و سرش را تکان میدهد. تاجر خوشحال شد و پول را به آن فرد داد. تا اینکه این فرد اتاق را ترک کرد تاجر دید که گربه به طوطی حمله کرد و آن را خورد. دستور داد آن فرد را پیدا کنند. به او گفت نمیخواهم پول را از تو بگیرم یا مجازاتت کنم. فقط به من بگو که چکار کردی؟ گفت: من که داخل اتاق بودم گربه را داخل کیسه کردم و همینطور چرخاندم به حدی که سرش گیج رفت و حواسش نبود که کجا است. چند دقیقه طول کشید تا به خودش بیاید. تبیین دقیق این کار را میکند و بستگی دارد که انسان خودش به دنبال جستجو و تحقیق باشد یا نه؟
تبیین تاریخی غدیر
برای این کار باید یک مطالعهای نسبت به احادیث قبل از حدیث غدیر داشته باشیم. در این احادیث میتوان شخصیت امام علی (علیهالسلام) و جایگاه ایشان را نسبت به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شناخت. تفاوت حدیث غدیر با دیگر احادیث در این باب این است که حدیث غدیر همراه با جعل و نصب است.
این مجموعه احادیث را درباره هیچکس نداریم. شیعه و اهل سنت متفقاند. نمونه آن کتاب فضایل الصحابه احمد بن حنبل است.
احادیث دیگری داریم که به آنها توجه کمتری شده است. احادیثی که در مورد افراد شاخص جناح امام علی (علیهالسلام) صادر شده است. طرفداران و هواداران امام علی (علیهالسلام) شاخص آنها سلمان، مقداد، ابوذر و مهمتر از همه عمار است. این احادیث دو دسته است؛ یا در مورد یکی از آنها است یا در مورد همه آنها است.
مهمترین حدیث در مورد عمار که استفاده تاریخی میکنیم «عمار مع الحق و الحق مع عمار» است. یکی از سنجههایی که به مردم نشان میدهد عمار است. اگر امت واقعاً به این حدیث عمل کند نگاه میکند که در سقیفه و شورای عمر عمار در چه جایگاهی قرار دارد. خصوصیت این جناح این است که اینها جزو سران و قبیله داران نیستند و جزو افراد بی طبقه هستند و پشتوانه اجتماعی ندارند.
جالبتر احادیث مجموعی درباره این جناح است: «الجنه تشتاق الی اربعه» بهشت مشتاق چهار نفر است. سه نفر و هفت نفر نیز ذکر شده است. نام اینها را که میبینیم متوجه میشویم مربوط به جناح امام علی (علیهالسلام) هستند. همه افرادی که در این احادیث آمدهاند یکطرف و یک نفر دیگر یکطرف. آن شخص محوری امام علی (علیهالسلام) است. نخ تسبیح این جناح، امام علی (علیهالسلام) است.
این احادیث با این خصوصیات با وجود انگیزههای جعل، در مورد جناح مقابل نداریم. در مورد عشره مبشره، امام علی (علیهالسلام) نیز داخل آنها است و محوریتی مشاهده نمیشود. یک نکته لطیفی در مورد عشره مبشره است. راوی عشره مبشره، زید بن سعید بن نفیل است. او میگوید: خداوند ده نفر را به بهشت بشارت داد: ابوبکر، عمر، عثمان، امام علی (علیهالسلام)، عبدالرحمان بن عوف، ابوعبیده جراح، سعد بن ابی وقاص، زبیر، طلحه و ابن نفیل. از این ترکیب میفهمیم که خودش نیز داخل آن است و خودش جاعل این حدیث است.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جناح امام علی (علیهالسلام) را تقویت میکند که این جناح در مقابل جناحهای دیگر ضعیفتر است و نیاز به تقویت شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دارد.
جناحهای دیگر:
1- جناح و حزب انصار که به دو بخش اوس و خزرج تقسیم میشود. منافقین نیز عمدتاً از انصار هستند ولی الآن دیگر فعالیتشان شدید نیست. اوس و خزرج صاحبان قدرت هستند. اینها دل برای امام علی (علیهالسلام) نسوزاندند. محب امام علی (علیهالسلام) در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیستند. بعداً که مخالف مشترک پیدا کردند به سراغ امام علی (علیهالسلام) آمدند و برای خودشان داعیه خلافت دارند. برای خودشان حق قائل هستند. ما بودیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را پناه دادیم و در جنگها شهید دادیم پس خلافت باید به ما برسد؛ بنابراین میبینید که اولین گروهی که اقدام به تشکیل جلسه میکنند انصار و خزرجی ها هستند. اوسی ها به خاطر اینکه عقب نیفتند در جلسه شرکت میکنند.
سؤال این است که چرا خزرجی ها اقدام میکنند؟
اوس و خزرج هرکدام یک رهبر سنگین وزن دارند که مثل دو اسب مسابقه در کنار هم هستند. هر دو سعد هستند: سعد بن عباده و سعد بن معاذ. سعد بن عباده زنده است ولی سعد بن معاذ بعد از جنگ خندق شهید میشود. این به آن معنا است که پشتوانه اجتماعی اوس کمتر است و به همین خاطر سعد بن عباده خودش را دارای شانس برای خلافت میبیند و اینقدر هم اعتمادبهنفس بالایی دارد که با وجود ضعف، میگوید که تخت مرا به سقیفه ببرید.
2- جناح مهاجرین: عمدتاً جناح قریش هستند و ازنظر حسب و نسب و سابقه و قداست نیز عرب شناختهشدهاند. عرب، قریش را میشناسد و او را برتر میداند زیرا اینها خادمان کعبه بودهاند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) زمانی توانست در شبهجزیره پیشرفت کند که مکه را فتح کرد.
قریش دو دسته است: قریش وضیع که جایگاه اجتماعی نداشتند و قریش شریف. آن قریشی که در زمان سقیفه میتواند کارها را سامان دهد و نقش اصلی دارد قریش وضیع است.
همانطور که استاد گفتند مسلمانان در امور عبادی تابع محض بودند ولی در امور حاکمیتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میپرسیدند که اگر این مطلب را از خدا میگویی با تو مناقشه نمیکنیم ولی اگر از خودت است نظر ما را نیز بشنو. حالا تصور کنید در این زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بفرماید: ای مردم من علی را به جانشینی خودم نصب کردم و تمام اختیارات مرا دارد. آن جناحبندیها کمترین کاری که میکند این است که یا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حمله میکند مانند حملهای که به امام حسن (علیهالسلام) کردند. اینها در یک موضع با هم اتفاق دارند و آن اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نباید شخصی را نصب کند و این شخص منصوب هم نباید از خاندان او باشد؛ زیرا اگر از این خاندان باشد دیگر خلافت از آن خاندان بیرون نمیآید. این خاندان شریفی است و افراد لایق بهاندازه کافی دارد. یکی از نقاط قوت ابوبکر برای آنها این بود که از تیم بود. تیم یک قبیله ضعیف بود که افراد با کفایت کمی دارد. به همین خاطر وقتی از دنیا میرود خلافت از خاندان تیم خارج میشود.
یا لااقل دعوا و درگیری و صحبت کردن؛ مانند آن چیزی که در بستر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اتفاق افتاد. رهبری که 23 سال با مردم بوده است و مردم نسبت به او ناراحت هستند و مواظب هستند که ببینند آخرین خواسته او چیست؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) قلم و دوات میخواهند. اینها شروع به سر و صدا میکنند و تا اینجا میرسد که میگویند: ان الرجل لیهجر. شما این را با این موقعیت مقایسه کنید که هنوز ولایت و نصب در عرب سابقه ندارد و جا نیفتاده است. عرب با نظام قبیلهای همسان است. اینجا است که «والله یعصمک من الناس» را متوجه میشویم. ولی خدا بهتر میداند. خدا نمیگوید که دین تو را حفظ میکنیم؛ بلکه می فرماید در مسئلهای که میترسیدی تو را حفظ میکنیم. در این مسئله قسمت تاریخی غدیر روشن میشود.
فاصله غدیر تا جیش اسامه هفتاد روز است و تاریخ در سکوت کامل است. با اینکه تا قبل از آنهمه مسائل را تا جزئیترین مسائل را ذکر میکند. هیچکس از این دو ماه چیزی نمیگوید. چرا این دو ماه را تاریخ ساکت است؟ یعنی هیچ اتفاقی نیفتاده است؟ جناحها هیچ فعالیتی نداشتهاند؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در برابر آنها هیچ فعالیتی نداشته است؟ این مسئله حلقه مفقوده است.
ما معتقدیم مطرح شده است و کتابهای تاریخی جرئت بیان آن را نداشتهاند؛ زیرا تاریخنگاران اولیه همگی از یکی از این جناحها هستند. یا انصار هستند یا از مهاجرین. هر دو گروه امتحان بدی داده بودند و نتیجه فعالیتهای این دوماهه این میشود که غدیر میسوزد و فراموش میشود.
باید غدیر بازسازی شود. باید پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تمهیدی بیندیشند که غدیر زنده شود. مهمتر از قلم و دوات، جیش اسامه است.
اولاً اسامه جوان و هجدهساله است. یکی از اشکالاتی که افراد مطرح خواهند کرد این است که جوان است. اسامه بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شخصیت خاکستری دارد و بهترین افراد و افضل آنها نبوده است. زمان امام علی (علیهالسلام) نیز از حضرت کنارهگیری میکند و با حسنین نیز همراهی نمیکند.
ثانیاً به روم میخواهد بفرستد. اگر مکه یا یمن بود نزدیک بود. ثالثاً چه کسانی در این سپاه حضور دارند؟ وجوه مهاجرین و انصار باید در این سپاه حضور داشته باشند؛ یعنی جناح امام علی (علیهالسلام) در این سپاه حضور ندارد. مدینه برای این گروه دارد خالی میشود. اینها باید عادت کنند و در این سپاه حضور داشته باشند و اگر بخواهند به مدینه بیایند باید از این جوان اجازه بگیرند.
رابعاً موقعیت در بحرانیترین موقعیت است. متنبیان در حال فعالیت هستند ولی این مسئله مهمتر است و این جیش باید برود.
اما بههرحال با ارتباطاتی که هست این سپاه حرکت نمیکند. شاید بخشی از آن به خاطر اهمال خود اسامه باشد.
بعدازآن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به دوات و قلم رو میآورند. اینجا اختلافات بالا میگیرد و اجازه نمیدهند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بنویسد هرچند قرآن و ثقلین را مطرح کرد.
یک سری احادیثی دراینبین وجود دارد که خواهش میکنم در این زمینهها کار کنید. تاریخ بندی و زمانبندی احادیث مهم است. اگر مشخص شود که حدیث در چه زمانی گفته شده است اثر خوب کلامی دارد.
حدیثی متعلق به ابوسعید خدری است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می فرماید: یا علی لا یحبک الا مومن و لا یبغضک الا منافق. اگر این حدیث در این زمان صادر شده باشد یک دنیا معنی دارد؛ یعنی فقط محبت نیست بلکه دارد جناحها را روشن میکند. اگر کسی بغض حضرت را داشته باشد منافق است.
پاسخ به چند سوال
از اینجا روشن شد که چرا در سقیفه کسی به غدیر استناد نکرد؟ غدیر سوخته بود. همه میدانستند. چرا امام علی (علیهالسلام) در مدینه استناد به غدیر نکرد؟ زیرا همه کسانی که در مدینه هستند در غدیر حضور داشتند. جواب سید شرفالدین ناقص است و باید این تبیین تاریخ کامل میشود.
چرا حضرت در رحله کوفه استناد میکند؟ حضرت در یک شهر دیگر با مردم تازه صحبت میکند. مردمی که عمدتاً به حضرت ارادت دارند ولی ظاهر قضیه طوری است که عدهای اصل واقعه را زیر سؤال میبرند. حضرت کار تاریخی میکند و شاهد میگیرد و حتی در برخی روایات نفرین میکند.
این تبیین زمینه بسیاری از شبهات را از بین میبرد و برخی احادیث و روایات را برای ما روشن میکند.
در پایان، اساتید محترم به سوالات حضار پاسخ گفتند.