در پنجمین نشست سیره پژوهی، آقای دکتر صفری مدیر گروه تاریخ اسلام، ضمن بیان ضرورت بحث درباره زندگانی امام حسن عسکری(ع) و بررسی منابع و ارائه دورنمایی از عصر ایشان، از گروه های زیدیه، اسماعیلیه، غالیان، نصیریه، جریان جعفر، فطحیه و شخصیت ها و جریان های امامیه، به عنوان فرقه های فعال در دوران امام حسن عسکری(ع) یاد کرد و به بیان نحوه تعامل امام با آن ها پرداخت.
آنچه در ادامه می آید، مشروح مباحث این نشست است.
پنجمین نشست سیره پژوهی به میزبانی گروه تاریخ اسلام مدرسه عالی تاریخ و ادیان مجتمع آموزش عالی امام خمینی (ره) در آستانه میلاد امام حسن عسکری (ع)در تاریخ 9 اسفند 1390 با حضور مدیر، اساتید گروه و جمعی از سیره پژوهان در سالن شهید عارف حسینی برگزار گردید.
موضوع این جلسه، تعامل امام حسن عسکری (ع) با فرقه ها و جریان های درون شیعی بود که آقای دکتر صفری به طرح مساله و بررسی آن پرداخت.
وی بحث خود را درباره ضرورت طرح موضوع، اینگونه آغاز کرد: امام حسن عسکری (ع) نسبت به امامان قبل از خود، مظلومیت خاصی دارند؛ به این معنا که اگر به افرادی پیشنهاد اختصاص موضوع پایان نامه یا مقاله درباره این امام همام، داده می شد، تنها جوابی که شنیده می شد، این بود که منابع آن محدود است و نمی توان مطلبی در حد یک پایان نامه، ارائه کرد.
بنابراین، جلسه حاضر، با درک این ضرورت و همچنین بررسی یک جنبه خاص از زندگی ایشان برگزار شده و امید است زمینه ای برای تحقیق در جنبه های دیگر زندگی ایشان گردد. در ابتدای کار، تصور بر این بود که این موضوع، در حد یک جلسه، قابل ارائه نباشد اما اکنون مشخص می شود که یک جلسه، گنجایش طرح همه جوانب آن را ندارد.
آقای دکتر صفری، چند نکته را به عنوان مقدمه مطرح نمود:
1- اهمیت بحث:
به این دلیل که این موضوع، مربوط به زمان مشرف به عصر غیبت است و حوادث آن دوره می تواند در وقایع بعد از غیبت موثر باشد از اهمیت بالایی برخوردار است. نطفه برخی از جریانات، در این دوران بسته می شود و در عصر غیبت به بروز و ظهور می رسند؛ از آن جمله، می توان به جریان جعفر، نصیریه و غالیان اشاره کرد. با موشکافی تعاملات این فرقه ها، می توان به شناخت صحیحی از زندگانی و مدیریت دوران امام حسن عسکری (ع) رسید.
2- گذری بر منابع:
الف) گرچه انتظار آن است که منابع تاریخی بخش مهمی از منابع بحث را تشکیل دهند اما متاسفانه مطلب مهمی درباره این دوره در این منابع وجود ندارد؛ زیرا جریان شیعه بروز و ظهور سیاسی نداشته است و تمامی تحرکات، به شکل درون گروهی بوده است که طبیعتا نمی توانسته جذابیتی برای تاریخ نگاران آن زمان داشته باشد.
ب) یک دسته دیگر از منابع، منابع فضایلی مانند دلایل الامامة می باشد. این منابع، اعتبار کاملی ندارند اما در عین حال نمی توان از توجه به آنها غافل شد؛ زیرا مطالب آن ها در منابع دیگر یافت نمی شود.
ج) دسته سوم، منابع فرقه شناسی مانند فرق الشیعة، المقالات و الفرق و همچنین کتب فرقه شناسی اهل سنت هستند که متاسفانه مطالب آنها در این زمینه، از حد دو یا سه پاراگراف تجاوز نمی کند.
د) دسته چهارم از منابع که ذی قیمت و بسیار مورد توجه هستند، منابع غیبت نگاری بویژه کتاب الغیبة شیخ طوسی می باشد. همچنین منابع رجالی و بویژه کتاب معرفه الرجال کشی که درباره یاران امام حسن عسکری(ع) مطالب فراوانی دارد بسیار مهم است. کتاب اخیر، یک گنج به معنای واقعی است که هر قسمت آن را می توان مبنای ارائه یک پایان نامه در سطح دکتری قرار داد.
هـ) دسته پنجم از منابع که معمولا فراموش می شوند و بزرگان ما کمتر به آنها مراجعه می کنند منابع مخالفان است. این منابع از این جهت اهمیت دارند که می توانند نکات مهمی را از شرایط زمانی و مکانی آن دوران روشن کنند. یکی از این منابع، رساله ای است که فردی بنام «بَشّار» علیه امامیه نوشته است و ابن قبة نیز در ردّ او رساله «النقض» را نگاشته است که در کتاب کمال الدین نیز موجود است. بشار در قرن چهارم می زیسته و طرفدار جعفر، برادر امام حسن عسکری(ع) بوده است.
و) از منابع جدید می توان به کتاب مکتب در فرآیند تکامل اشاره کرد که قسمت مهمی از تلاش خود را به این امام اختصاص داده است. کتابهایی مانند حیاة الامام الحسن العسکری (ع) و موسوعة اهل البیت(ع) و همچنین اعلام الهدایة در بخش امام حسن عسکری (ع) نیز به بررسی زندگانی این امام همام پرداخته اما بطور تخصصی وارد موضوع نشده اند. از میان مقالات نیز می توان به مدخل جعفر دائرة المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه جهان اسلام اشاره کرد.
بنابراین با یک جستجوی ناقص به نظر می رسد تاکنون کتاب یا پایان نامه مستقلی با رویکرد جلسه امروز منتشر نشده است که این مطلب، ضرورت بحث آن را دو چندان می کند.
3- دورنمای عصر امام(ع)
سخنران جلسه، در ادامه، به بررسی دورنمایی از زندگانی امام حسن عسکری(ع) پرداخت: ولادت ایشان در سال 232 یا 231 قمری بوده است که سال 232 قمری مشهورتر است و در سال 260 قمری به شهادت رسیدند. بنابراین نهایت عمر ایشان تقریباً 28 سال بوده و امامت ایشان که از سال 254 قمری شروع شده، بیش از 5 سال و اندی نبوده است. ایشان با سه خلیفه عباسی مستعین (248-252 ق)، معتز (252-255 ق) و مهتدی (255- 256ق) هم عصر بوده اند. مهتدی در تلاش بود رفتاری مانند عمر بن عبدالعزیز از خود نشان دهد و معتقد بود با اینکه اموی ها بد بودند چنین شخصیتی در میان خود داشتند ولی بنی عباس چنین فردی را ندارند. وی در این زمینه، اصلاحاتی را نیز شروع کرده بود ولی در نهایت موفق نشد.
وی سه خلیفه مذکور حتی مهتدی مدعی اصلاحات را دارای حساسیت بالا نسبت به امام (ع) معرفی کرد و افزود: ایشان در دوران هر سه خلیفه به زندان افتادند که برخی زندانها کوتاه مدت و برخی نیز بلند مدت بوده است. در برخی موارد امام (ع) را همراه با برخی از یارانشان مانند ابوهاشم جعفری به زندان انداختند. این وضعیت درباره هیچ امامی بدین گونه نبوده است.
آقای دکتر صفری ضمن بیان این که زندانی شدن های امامان (ع) از زمان امام کاظم(ع) شد این سوال مهم را مطرح کرد که علت این اقدامات چه بوده و چرا خلافت به این مقدار نسبت به آنان حساس بوده است؟ در حالی که امام صادق(ع) فعالیت بیشتری داشتند اما چنین وضعیتی را در مورد ایشان شاهد نیستیم.
وی فرضیه خود را در پاسخ به این سوال، با فعالیت سازمان وکالت که به اعتقاد وی آنچنان که باید و شاید شناخته نشده است مرتبط دانست و افزود: تاکنون، سازمان مذکور با کارکرد اخذ وجوهات و گاهی پاسخ به سوال شرعی معرفی شده است؛ در حالی که کارکردی بیش از این مقدار دارد ولی جزئیات آن به دلیل منع دستگاه خلافت از فعالیت و تاکید ائمه (ع) بر افشا نشدن آن مخفی مانده است. کارکرد این شبکه، پرورش کادر مناسب در شرایط بحرانی بود که وقتی ائمه (ع) قصد ورود به جریان سیاسی داشتند کمبود آن را احساس می کردند. یکی از مهمترین مشکلات امام علی(ع) همین مسأله بود؛ بگونه ای که گاهی اوقات به ناچار از کمیل که فردی با تقوا و متدین ولی غیر مدیر بود، استفاده می کرد و یا مجبور می شد از جوانی مانند محمد بن ابی بکر که تجربه مدیریتی فراوانی نداشت اما نزدیک ترین افراد به ایشان بود استفاده کند.
4- فرقه های فعال در زمان امام حسن عسکری(ع)
مدیر گروه تاریخ اسلام مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) با ورود به مبحث اصلی جلسه، به معرفی فرقه های فعال در زمان امام حسن عسکری (ع)پرداخت و افزود: در زمان امام حسن عسکری (ع)چند فرقه وجود داشته است. فرقه هایی مانند زیدیه و اسماعیلیه که البته ارتباط زیادی با امامیه ندارند؛ زیرا اسماعیلیه در حال فعالیت زیر زمینی است و زیدیه هم در طبرستان حکومت تشکیل داده است و طبیعتاً فرصت برخورد و مواجهه با امامیه را ندارند. البته بعدها افرادی مانند ابوزید علوی در دوره فترت، به یاد اشکال بر امامیه افتادند. گروه دیگر، واقفیه است که در سالهای پایانی عمر خود قرار دارد و فعالیت زیادی ندارد.
وی یکی از مهم ترین گروه های فعال در این دوره را گروه غالیان دانست و به بیان اقسام آن پرداخت:
1- غالیان طرد شده: این گروه بدون پایگاه در میان شیعیان و مورد لعن صریح امام(ع) و دارای قدرت کمی هستند. بزرگترین آنها علی بن حسکة است که شاگردانش امام (ع) را با اشکالات و شبهات شان اذیت می کنند. امام (ع) نیز درباره آنها فرمودند: این افراد «مستأکلین بنا» هستند؛ یعنی به اسم ما مردم را فریب می دهند.
2- غالیانی که از سوی شیعه طرد نشده اند و غلو اصطلاحی ملل و نحلی بر آنها صادق نیست؛ البته از نظر رجالی، متهم به غلو هستند و ممکن است در برخی آموزه ها تندروی داشته باشند ولی قائل به حلول و اتحاد نیستند.
3- خطرناک ترین جریان غالی که تاکنون نیز امتداد پیدا کرده است و از نظر جمعیت، دومین جمعیت شیعه را دارد فرقه نصیریه است. رییس آنان، محمد بن نصیر نمیری است که درگیری هایی با امام هادی و عسکری(ع) داشته است. او در آغاز، مقام ائمه (ع) را در حد خدایی و بعدها در حد امامت بالا برد و خودش را بعنوان نبی و بعداً بعنوان باب مطرح کرد.
آقای دکتر صفری، پس از تشریح ماهیت و فعالیت فرقه نصیریه در این دوره، دو فرضیه خود را در این زمینه مطرح نمود:
فرضیه اول این است که با بررسی نام کسانی که به محمد بن نصیر پیوسته اند و وجود شخصیت های بزرگی مانند حسین بن حمدان در میان این افراد که او را بسیار تقدیس می کنند، ممکن است بسیاری از مطالبی که به نصیریه نسبت می دهند مانند اباحه تمامی محرمات، واقعیت نداشته باشد. اما به هر حال، او کسی بوده که خودش را منتسب به امامان (ع) می دانسته و در عین حال از طرف امام (ع) نیز برخوردهایی با او شده است.
فرضیه دوم تلاش محمد بن نصیر در جهت ترویج آموزه ای به عنوان بابیت می باشد. در تفکر او باب، اختیار وسیعی دارد. تالی تلو امام است و همه اختیارات او حتی علم و معجزه را نیز دارد. در این زمینه نیاز به رجوع به برخی منابع نصیریه احساس می شود. در باب پانزدهم کتاب الهدایة الکبری محمد بن نصیر بعنوان باب مطرح شده است. این باب از نظر ساختار و قلم با باب های دیگری کتاب تفاوتی ندارد. کسی که نویسنده چهارده باب بوده، این باب را نیز نوشته است اما ظاهرا منتشر کنندگان کتاب صلاح ندیده اند که باب پانزدهم، چاپ گردد.
معرفی اجمالی فرقه نصیریه
وی ضمن بیان امامیه بودن نصیریه در زمان غیبت امام دوازدهم(عج) و قبول داشتن نواب اربعه توسط آنها، وجه تمایز آنها را نسبت به امامیه این گونه بیان کرد: آنها معتقدند این چهار نفر وکلای امام (ع) هستند و کارشان، دریافت وجوهات است ولی صاحب اسرار ایشان نیستند.
در تفکر آنها محمد بن نصیر، باب امام هادی و امام حسن عسکری و امام زمان (ع) می باشد. در برخی روایات، امام حسن عسکری(ع) به شدت ابوشعیب (محمد بن نصیر) را رد می کنند اما نصیریه این روایات را توجیه می کنند. به عنوان نمونه، در گزارشی آمده که امام حسن عسکری(ع) در جمعی نشسته بودند. از ایشان پرسیده شد آیا محمد بن نصیر وکیل شماست؟ امام فرمودند: خیر. زمانی که به محمد این مطلب را منتقل نمودند در توجیه آن به این نکته اشاره کرد که امام(ع) درست فرمودند. من وکیل ایشان نیستم. آیا اگر از شما بپرسند سلمان، وکیل امام علی (ع) بود؟ می گویید بله؟ من باب امام هستم.
وی دلیل عدم انحلال و سرکوبی این گروه توسط امام(ع) را جذابیت رهبران و دور بودن از مرکز حکومت و سکونت در مناطقی مانند جنبلا و حلب دانست.
آقای دکتر صفری سومین گروه فعال در این دوران را فطحیه دانست و ضمن طرح این سوال که آن ها با روایات اثنی عشر چه می کردند؟ افزود: البته به نظر می رسد آنها عبدالله افطح را امام هفتم می دانند و بعد از او امام موسی کاظم (ع) را امام هشتم می دانند. همینطور تا امام حسن عسکری(ع) که از نظر آنها امام دوازدهم می شود. در این زمینه باید بررسی کرد که نسبت به حضرت مهدی(عج) و مساله غیبت چه نظری دارند؟ اگر طرفداران این گروه، افرادی عادی و عامی بودند قبول تعصب و ارادت خاص آنها نسبت به عبدالله افطح ممکن بود ولی در بین آنها افرادی مانند خاندان بنی فضّال مشاهده می شود که عیاشی درباره این خانواده می گوید: فقیه تر از این افراد ندیدم.
وی خطرناک ترین و پر دردسر ترین گروه های فعال در این دوره را جریان جعفر که برخاسته از درون بیت امام (ع) است، معرفی کرد و در تشریح فعالیت این جریان به معرفی فرزندان امام هادی(ع) پرداخت: امام هادی(ع) سه پسر دارند که اولین آنها محمد، فرد خوبی بوده و در میان شیعیان، گمان امامت در مورد او می رفته است ولی در زمان حیات پدر فوت می کند. در همان زمان حیاتش، عده ای به امید امامتش در آینده، اطراف او جمع شدند و به تبلیغات پرداختند. این عده حاضر نشدند بپذیرند که او از دنیا رفته است. عده ای هم که پذیرفتند، قبول نکردند که امامت از این شخص بیرون رفته باشد. عده ای از آن ها می گفتند که امامت به فرزندش منتقل شده و عده ای نیز قائل به انتقال امامت به غلامش «نفیس» شدند. این گروه ها بنام محمدیه و نفیسیه معروف شدند. در تاریخ فعالیت چشم گیری از آن ها سراغ نداریم ولی بعضی وقتها عده ای به این جریان کمک می کنند.
فرزند دوم امام هادی(ع) جعفر است که از همان زمان امامت امام هادی (ع) با پدر و برادرش سازگار نبوده و با مخالفین امام(ع) همدست می شده است؛ مثلاً در سال 248 ق فارس بن حاتم قزوینی یکی از بزرگترین وکلای امام در سامراء با وکیل دیگری بنام علی بن جعفر همانی که فرستاده امام بوده، درگیر می شود و امام(ع) نیز فارس را عزل می کنند ولی به شیعیان می فرمایند چیزی به او نگویید. فارس بن حاتم پس از اطلاع از این مسأله، جریان تبلیغاتی شدیدی علیه امام(ع) راه می اندازد و اموال ایشان را پس نمی دهد. در همین زمان است که جعفر با او همدست می شود.
وی بیشترین قسمت فعالیت جریان جعفر را مربوط به زمان بعد از وفات امام حسن عسکری(ع) دانست و در عین حال، خاطر نشان کرد که جعفر قبل از این زمان نیز اقدام به تشکیل گروه و جمع آوری یارانی برای خود می کند؛ به گونه ای که متکلمان بزرگی مانند علی بن طاحی به او می پیوندند. این جریان خصوصاً به این دلیل که سردمدار آن، فرزند مستقیم امام است جریان بسیار فعالی است و فعالیت آن به حدی در بیت امام(ع) نفوذ کرده است که حتی فاطمه خواهر مادری جعفر همراه با خواهر فارس بن حاتم در این جریان ایفاء نقش می کند. اقدامات جعفر به جذب محمدیه نیز کشیده می شود و عده ای از فطحیه نیز به او می پیوندند؛ زیرا آنها قبلاً مشکل اساسی انتقال امامت به برادر را با انتقال امامت از عبدالله افطح به امام موسی کاظم(ع) حل کرده بودند. در این زمینه برخی از خاندان بنی فضال نقش مهمی بر عهده دارند به اندازه ای که یکی از بزرگان آنها راس الفطحیة الثانیة نام گرفته و در منابع جدید نیز از این گروه با عنوان نو فطحیه یاد شده است.
مدیر گروه تاریخ اسلام در بخش پایانی جلسه، ضمن اشاره به فعالیت گروه های امامیه در این دوران، بررسی هر کدام از جریانات امامی را نیازمند بحث مستقلی دانست و به معرفی برخی از شخصیت های امامیه که هر کدام، یک جریان محسوب می شوند اکتفا کرد و این گونه از برخی از آن ها نام برد:
1- فضل بن شاذان: نیشابور، در این زمان، بسیار قدرتمند و قوی بوده و این قدرت شیعه در آن دیار، می تواند پیامد توقف امام رضا(ع) در آن شهر باشد. فضل بن شاذان از دست پروردگان یونس بن عبدالرحمن شاگرد هشام بن حکم می باشد که خودش یک جریان در زمان امام صادق (ع) و زمان های بعدی بوده است.
2- سعد بن عبدالله اشعری
3- ابوهاشم جعفری
4- عبدالله بن جعفر حمیری