چکیده
توجه به انساب نتیجهیک رویکرد قدرتمند اجتماعی برای نیل به اهدافی چون تفاخر و حمایت اجتماعی در دوره پیش از اسلام در سرزمین عربستان بود که به دوره اسلامی راهیافت و به دلیل کارکردهایی که پس از آن یافت مکتوب شد و انساب نگاری را به وجود آورد. شیعیان از کسانی بودند که از ابتدای شروع و بسط انساب نگاری، اهتمام فراوان در این رشته به خرج دادند و آثار بسیار ارزشمندی خلق کردند. انساب نگاری شیعه در ابتدا تحت عنوانی عمومی بود و از قرون سوم به بعد با رشد اعتقادات شیعه و نیز ضرورت فقهی و نیز پیوند آن با مناصبی چون نقابت حالت اختصاصی گرفت و به نسب نگاری آل رسول یعنی انساب نگاری طالبیان اختصاص یافت. این پایان نامه از ابتدای شروع انساب نگاری مسلمین تا قرن هفتم هجری به دنبال نقش شیعیان در انساب نگاری است و از لحاظ مکانی شامل تمام مناطقی است که انساب نگاری شیعیان در آنجا وجود داشته است.
پرسش اصلی تحقیق
چگونگی تطور انساب نگاری از سوی شیعیان از آغاز تا پایان قرن هفتم هجری است و در این راستا نقش شیعیان در انساب نگاری عمومی و نیز در انساب نگاری اختصاصی طالبیان، بررسی و تحلیل می گردد.
روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی است و روش پژوهش در آن براساس اسناد و مدارک می باشد و سعی شده است در آن حتی الامکان از تالیفات اولیه در موضوع انساب نگاری استفاده گردد تا چهارچوبی مشخص از انساب نگاری شیعیان به دست آید.پایان نامه در پنج فصل شکل گرفته است. در فصل اول پس از بررسی و تشریح لغوی و اصطلاحی مفاهیم و اصطلاحاتی که بنای تحقیق برآن استوار است به پیشینه انساب نگاری در امت های قدیم و نگاه قرآن به انساب نگاری پرداخته شده است. درفصل دوم به طور تاریخی و مفصل شکل گیری انساب نگاری عمومی را در اسلام بررسی کرده و پس از آن از لحاظ مختلف به شرح جزئیات، فواید، روش ها و مکاتب مختلف آن پرداخته است. در فصل سوم شکل گیری انساب نگاری عمومی در بین شیعیان و تالیفات مربوط به آن بررسی شده و پس از آن تاثیر و تاثر انساب نگاران شیعه و سنی از یکدیگر و منابع آنها در انساب نگاری عمومی مورد تحقیق قرار گرفته است. فصل چهارم به تاریخچهی انساب نگاری اختصاصی شیعیان می پردازد، از دلایل پیدایش و شکوفایی آن، جریان شکل گیری و تالیفات آن بحث میکند و شیوه تدوین هرکدام از تالیفات را از نظر می گذراند. فصل پنجم، تحلیل و بررسی انساب نگاری اختصاصی شیعیان است. از ارتباط انساب نگاری با منصب نقابت، محدودهی جغرافیایی شبکه علمی نسابه ها و ویژگی های این نوع انساب نگاری بحث می شود و نهایتا از منابع این نوع خاص نام برده و توضیخاتی ارائه می کند.در آخر نیز به نتیجه گیری می پردازد.
منابع تحقیق
منابع و ماخذ این تحقیق کتب مربوط به انساب نگاری در قرون مورد نظر و بخصوص تالیفات اولیهی این حیطه می باشد و برای این تحقیق از غنای کافی برخوردار است.
قلمرو تحقیق
فصل اول: نویسنده ابتدا به کلیات می پردازد و معنای لغوی و اصطلاحی واژگان اساسی تحقیق و انواع و کیفیت آن ها را شرح می دهد. انساب که در لغت به معنی خویشی و نزدیکی است و در اصطلاح به تبار شناسی تعبیر می شود که در لاتین Genealogy خوانده می شود و از تعیین نسب مردم و روش پژوهش در آن سخن می گوید. انساب به دو دسته کلی تقسیم می شود:
یک، انتساب عام: در این نوع انتساب افراد به شهر و محل و شغل و حرفه شان منتسب می شوند. برخی دلیل این نوع انتساب را آن دانسته اند که با گسترش سرزمین های اسلامی انساب عرب با عجم آمیخته شد. لذا باز شناسی و ضبط اسامی پدران مقدور نبود. از این رو هر شخص مجهول النسبی را به شهر یا حرفه اش منسوب می کردند.
دوم انتساب خاص: که از طرق خویشاوندی به دو صورت نسبی و سببی است. در ازدواج، زن و مرد رابطه سببی باهم برقرار کرده اما فرزندی که از آن ها حاصل می شود رابطه نسبی با هریک از آن دو دارد. انتساب افراد به صورت طولی به رابطه نسبی (پدرومادر) و پس از آن به اجداد پدری است. و از جمله دلایل انتساب پدری را برخی از آیات قرآن می دانند.
نوعی انتساب دیگر هم هست که از آن با نام ولاء یاد می کنند و می توان آن را انتسابی شبه خاص دانست. بر این اساس بعضی از مسلمانان عرب و غیر عرب به علت وجود علائق و روابط میان آنها با بعضی مسلمین منسوب به قبایل معروف خود را مولی آن قبایل می نامیدند. موالی قشرعظیمی از جامعه فعال اسلامی را تشکیل می دادند. مراد از انساب نگاری تالیفات و مکتوباتی است که درباره انساب نگاشته شده که برخی آن را یکی از انواع تاریخ نگاری محسوب می کنند. هرچند باتوجه به گسترش و تغییرات علم تاریخ می توان گفت که انساب نگاری بیشتر به عنوان ابزار برای مورخ عمل کرده است تا نوعی از تاریخ نگاری. مولف سپس با تعریف لغوی و اصطلاحی شیعه و اقسام آن اشاره می کند که در این تحقیق به اهم کتب انساب شیعه از هر فرقه ای خواهد پرداخت. نویسنده در قسمت پیشینهی انساب نگاری در امت های پیشین از قول ابن طقطقی انساب را از علوم مختص اعراب می داند. با این حال دانش انساب شناسی علمی نیست که به قومی خاص یا مکان معینی اختصاص داشته باشد زیرا قراین و شواهدی در دست است که بیانگر اهتمام اقوام و ملت های دیگر مانند پارسیان، رومیان و بنی اسرائیل می باشد. در این موارد ذکر شواهدی با ماخذ دقیق از تورات یا کتب پارسی کهن آمده است. در بخش انساب نگاری از دیدگاه قرآن دیدگاه قرآن را در رد تفاخر و توجه به نسب می آورد که آن را مایهی گمراهی و غفلت می داند. سپس با ذکر روایاتی از پیامبر اکرم در برخورد و رد تفاخرات نسبی اشاره می کند که پیامبر بارها و بارها اینگونه برتری جویی را برای امت تقبیح کرده و تنها تقوی را مایه برتری نزد خداوند می دانست. با این همه شارع مقدس انساب را کاملا رد نکرده و آن را برای تاکید بر صلهی رحم و شناخت برخی از فرایض و تکالیف مذهبی که ارتباط با دانستن برخی نسب ها دارند، به نوع صحیح آن سفارش فرموده است.
فصل دوم: این تحقیق قرار است به انساب نگاری شیعیان بپردازد ولی از آنجا که انساب نگاری شیعیان خود جزیی از انساب نگاری مسلمانان می باشد، در حد بسیاری، بخصوص در قرون اولیه اسلامی با انساب نگاری اهل سنت تفاوت چندانی ندارد. لذا نویسنده در ابتدای فصل دوم به شکل گیری انساب نگاری اسلامی به طورکل و تاریخچهی آن می پردازد. یک عقیده علم انساب را در دوره جاهلی متکی بر حافظهی نسابان می داند و علت کمبود کتب انساب را از دوره جاهلی را ناشی از همین مساله می پندارد. اما بسیاری دیگر با توجه به قرائنی، از وجود کتب متعددی در انساب در پیش از بعثت خبر می دهند. مثلا سطیح ذئبی (۵۲ پیش از هجرت) یکی از آنها بوده است. در دوره اسلامی نیز بسیاری از صحابه مانند خلیفه اول و عقیل ابن ابی طالب و عبدالله ابن عباس به نسب دانی مشهور بودند و یکی از کاربردهای آن برای تقسیم بیت المال و تقسیم غنائم بوده است. در حکومت اموی که معتقد به برتری نسبی و تعصبات قبیلگی و حافظ بقایای فرهنگی عرب جاهلی بودند توجه به علم انساب فزونی یافت. در دوره عباسی به علت گسترش مرزهای اسلام و اختلاط و نفوذ غیر عرب در تمدن اسلامی و مسائل ناشی از آن، نوعی از مثالب نویسی توسط عجم از هر طایفه (گبرو یهود و نصارا و…)آغاز شد که در آن به هتک حرمت اعراب و تمسخر و بیان مثالب آنها می پرداختند. در جواب به این مساله جریانی در انساب نگاری به نشانه شرف عرب بر عجم و جلوگیری از خلط عرب و عجم آغاز شد. در این دوره به جهت شکوفایی در تمدن اسلامی انساب از حالت روایی و شفاهی به ساحت تدوین و کتابت قدم نهاد. در مورد اولین کتب انساب در دوره اسلامی اختلاف است. بعضی هشام بن کلبی (۲۰۴ ه) و برخی مانند آیت الله مرعشی نجفی، ابوالیظان نسابه را (۱۹۰ه) و برخی دیگر محمد شهاب زُهری (۱۲۴ه) را صاحب نخستین کتاب انساب می دانند. به هرحال تدوین انساب در حجاز و دمشق آغاز شد و بعد در عراق و سایر بلاد مروج گشت. در مورد کتاب شناسی علم انساب کتابها را می توان به دو دسته مفقود و موجود دسته بندی کرد. نویسنده با بررسی تطبیقی کتب مهم در این مورد از عهد قدیم تا به امروز، فهرست نموداریِ بسیار مفصل و مفیدی را فراهم کرده است که در ۱۵ صفحه پیاپی آورده است. در مورد جایگاه انساب نگاری در طبقه بندی علوم نویسنده با مروری برآراء و آثار بزرگانی چون فارابی، غزالی، خوارزمی، این حزم و… انساب نگاری را از نگاه ایشان جزو علوم ندانسته و در قرن هشتم هجری علامه شمس الدین عاملی انساب را فن پنجم از علوم محاوری غیر دینی دانسته است. در جدیدترین طبقه بندی ها برخی علم انساب را به عنوان یکی از انواع تاریخ نگاری مانند مغازی و سیر و… آورده اند. انساب نگاری به دو روش مشجر و مبسوط نگاشته می شود. در روش مشجر بررسی از پایین به بالا یعنی از نوادگان به سمت نیاکان است و در روش مبسوط از نیاکان به نوادگان می رسد. نسب نگاران در هر ناحیه جغرافیایی خاص به واسطه اشتراکات شرایط اجتماعی سیاسی و مذهبی و اساتید یکسان ناخودآگاه به سبک تقریبا مشابهی دست به تالیف می زنند و از این منظر به چهار سبک قابل تفکیک می باشند: ۱)مکتب مدینه و شام ۲)مکتب عراق ۳)مکتب یمن ۴)مکتب غرب اسلامی
فصل سوم: در این فصل به بررسی انساب نگاری عمومی توسط مولفان شیعه پرداخته می شود و مقصود از انساب نگاری عمومی کتاب هایی است که به انساب عموم عرب ها اعم از شمالی و جنوبی، قریشی و غیر قریشی، طالب و اموی و عباسی و… پرداخته اند و اختصاص به گروه خاصی از عرب ها ندارد. برخی هشام بن کلبی را نخستین انساب نگار مسلمان می دانند اما این نظر همانطور که پیشاپیش ذکر شد معارضانی دارد اما در اینکه وی نخستین انساب نگار شیعی است شکی نیست. اکثر قریب به اتفاق تالیفات اولیه انساب نگاران شیعه در قرون دوم و سوم هجری اختصاص به انساب نگاری عمومی دارد. مولف در ادامه به آثاری از شیعیان که در انساب نگاری شیعه قابل ملاحظه اند می پردازد. در قرون اولیه اسلامی نمی توان ویژگی های خاصی را برای متمایز کردن انساب نگاری شیعه و سنی جستجو کرد و این مساله بیشتر در تاثیر و تاثر پیروان این مذاهب از یکدیگر بوده است. منابع انساب نگاران شیعه در انساب نگاری عمومی عبارت بوده اند از: نسب دانان اولیه، گفتگو با شیوخ قبایل، کتب پیشینیان، کتیبه های قصرها و مقابر.
فصل چهارم: در ابن فصل به تالیفات شیعیان که اختصاص به آل ابی طالب یا همان طالبیان دارد و از نظر تاریخی پس از انساب نگاری عمومی به وجود آمده است، پرداخته می شود. از اواخر قرن دوم و با تدوین انساب و شروع انساب نگاری و وضع قواعد و ضوابطی برای آن، کم کم تحولی چشمگیر در نسب شناسی و در پی آن انساب نگاری پدید آمد.از این دوره دیگر اعراب افتخار انتساب به قبایل و عربیت خویش را رها کرده و ازین پس انساب نگاری رنگ و بوی دینی به خود گرفت و انتساب و نزدیکی به رسول خدا افتخار و مدنظر قرار گرفت. از دیگردلایل رشد انساب نگاری آل ابی طالب آیات و روایاتی که در فضایل سادات و نسب نگاری آنان وارد شده است. انساب نگاری مستقل از در مورد انساب آل ابی طالب در اواخر قرن سوم با کتاب “انساب آل ابی طالب” از یحیی نسابه شروع شده و در قرن چهار و پنج به اوج خویش رسید و توانست نسل های پس از خود را از ارجاع به کتب تواریخ عمومی و کتب انساب عمومی بی نیاز کند و به بالندگی دست یابد. در ادامه این فصل اهم کتب انساب طالبیان که مولف به آنها دست یافته معرفی و بررسی می گردد.
فصل پنجم: در فصل پنجم به مباحث تحلیلی شامل رابطه نقابت با انساب نگار، محدوده جغرافیایی شبکه علمی نسابه ها، نحوه ارتباط نسابه ها، نقش مولفان امامی مذهب و منابع شان پرداخته می شود. نقابت منصبی بوده که بر اساس آن در مناطقی، ریاست سادات برعهدهی خود آنان بوده است و هدف اصلی از آن این بوده که سادات تحت امر مستقیم غیر سادات قرار نگیرند چرا که برای سادات شان بالاتری قایل می شدند. گسترش شبکه وسیع نظارت بر سادات در مناطق مختلف ناچار صاحبان این مناصب را به سوی شناسایی و ثبت و ضبط نسب طالبیان و بررسی صحت و سقم نسب آنان وادار نمود. شکل گیری و رشد همزمان نقابت و انساب نگاری طالبیان عاملی سیاسی هم داشت. علویان به این علت که خلافت را حق خویش می دانستند همیشه تحت مراقبت حکومت های وقت خویش بوده اند و تا اندازهی زیادی کنترل انساب آنان وسیله ای برای کنترل آنان بوده است. در میان انساب نگاران شیعه چند ویژگی خاص موجود است.یکی اینکه بجز یک استثنا (امام فخر رازی) همه انساب نگاران طالبان شیعه مذهب بوده اند. دوم اینکه از دوازده مولف مذکور جز ابونصر بخاری و ابن فندق همگی خود از طالبی ها و سادات هستند. بنابراین علاقه در شکل گیری این رشته تاثیر به سزا داشته است. سوم ارتباط آنان با منصب نقابت بوده که خود یا نقیب یا دستیار و… بوده اند. از آنجا که بین شروع انساب نگاری عمومی و انساب نگاری اختصاصی طالبیان زمانی نسبتا طولانی فاصله افتاد و انساب نگاری نیز رو به کمال و تخصصی شدن پیش می رفت لاجرم در استفاده از منابع تغییراتی رخ می داد. لذا در هنگام شروع انساب نگاری اختصاصی طالبیان کتب بسیاری در انساب و تاریخ نگاشته شده بود که می توانست مورد استفاده قرار بگیرد و این باعث گسترش منابع انساب نگاری طالبیان بود. از جمله کتاب های جدید انساب و یا جرائد نقبا و یا مکاتبه بین شبکه انساب نگاران.