چکیده
کیسانیان به عنوان اولین گروه شیعه که مصداقی عینی برای موعود احادیث نبوی برگزیدند، پیشگامان عنایت به مهدویت در میان فرقههای اسلامی هستند.
لذا واکاوی و بازشناخت باور به مهدی و مهدویت در میان آنان با رویکرد فرایندی، در نگاهی کلان به ارتقاء مباحث و مطالعات تطوری در تاریخ تشیع کمک میکند.
هدفگزاری پژوهش پیشرو، ترسیم نموداری از جایگاه مهدی باوری در اندیشهی کیسانیان در طول حیات آنان، با استفاده از بقایای آثار درون گروهی و همچنین کتابهای فرقهنگاری و تاریخی مرتبط با موضوع فوق میباشد.
بنابراین با استفاده از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از قابل قبولترین نقلهای تاریخی و بهرهگیری از اصول پذیرفتهشده در مطالعات فرقهنگاری و تاریخی و همچنین ارائه تحلیلهای عقلانی مستند، به بررسی باور به مهدویت در میان این فرقهی از میان رفته پرداختهایم.
کیسانیان که شاید از دل قیام مختار متولد شدند به سرعت تشکیلاتی مخفی خود را ساماندهی کرده و توانستند در میان شیعیان هوادارانی به دست آوردند.
موعود گرایی ریشه یافته در روایت پیامبر اکرم، در نگاه کیسانیان نیز با تطوری ملموس روبرو گشت و باوری ساده به عدم وفات بن محمد بن حنفیه و غیبت او در گذر زمان به ایدئولوژی فربه و با شاخ و برگی انبوه بدل گشت.
آنان امید به ظهور منجی را در میان یاران سرخوردهی خود، به عنوان تنها انگیزه قوی برای باقی ماندن در صفوف کیسانیه نگه داشته و در طول سالیان متمادی، یک نظام اعتقادی منسجم در باب غیبت و ظهور محمد بن حنفیه را سازماندهی کردند.
اما سرانجام در انتهای قرن دوم و با ایجاد انشعابهای فراوان و نفوذ غالیان در میان کیسانیه، روز به روز از تعداد کیسانیان کاسته شد و به مرور این فرقه با همه باورهایش از جمله مهدی باوری، از میان رفت.