چکیده
نویسنده با توجه به اهمیت فوق العاده عصر امام کاظم (علیه السلام) در دو جهت مختلف ظهور فرقه های درون گروهی نظیر اسماعیلیه، زیدیه، فطحیه و نیز قدرت گرفتن عباسیان با استفاده از عنوان اهل بیت پیامبر به بررسی فعالیت های گسترده ی امام کاظم(ع) و پیروان آن حضرت می پردازد. از نظر ایشان امام(ع) توانستند با تشکیل سازمان وکالت، فرستادن ابواب و نقباء به مناطق مختلف در گسترش تفکر شیعی بسیار مؤثر باشند. هرچند قیام های متعدد شیعیان به خصوص زیدیه نیز خلافت عباسی را دچار مشکل نمود و هویت واقعی آنان را زیر سؤال برده بود اگرچه خود این فرقه ها برای امامیه مشکلاتی زیادی به وجود آورده بود، ولی امام(ع) با تشکیل سازمان وکالت تقویت و گسترش آن به خصوص در مناطق شرقی جهان اسلام با یاری یاران فعال همراه با فعالیت پنهان و آشکار ایشان را مدد می کردند تا شیعه و امامیه را با وجود مشکلات فراوان سازمان دهی و هدایت کنند. پرسش اصلی نویسنده محترم وضعیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی شیعه در عصر امام موسی کاظم (علیه السلام) است. و فرضیه آن چگونگی حضور و فعالیت امام و یاران در عرصه های مختلف و در برخورد با مخالفان می باشد. به لحاظ روش پایان نامه با ارجاع به اسناد و مدارک به توصیف و تحلیل وقایع، رویدادهای مختلف در عصر امام کاظم (علیه السلام) پرداخته است، در فصل اول کلیات و مفاهیم مورد توجه بوده، فصل دوم وضعیت سیاسی شیعیان در آن عصر به خصوص قیامهای شیعیان با موضع امام بررسی شده است، در فصل سوم وضعیت فرهنگی شیعیان تبیین گردیده، در فصل چهارم وضعیت اجتماعی شیعیان را در عصر امام کاظم (علیه السلام) بیان نموده است.
قلمرو تحقیق
به لحاظ زمانی از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ ه.ق و مکان های مختلفی چون: عراق، حجاز، ایران و دیگر مناطق اسلامی مورد نظر نویسنده است.
منابع تحقیق
نویسنده غنی به نظر می رسد توجه اصلی وی معطوف به منابع دسته اول بوده. تاریخ ابن اثیر، طبری، یعقوبی، مسعودی و معجم البلدان نمونه های آن است، همچنین از کتابهای جدید نیز غافل نبوده، استفاده از سایت تاریخ اسلام و نرم افزار مکتب اهل بیت از ویژگی های دیگر تحقیق وی می باشد.
در فصل اول نویسنده ابتدا به مفاهیمی چون وضعیت، ارزش ها، نگرش های شیعه، اصطلاحات اجتماعی، وضعیت اجتماعی، فرهنگی و مختصری از بیوگرافی امام کاظم (علیه السلام) پرداخته، سپس در یک نگاه گذرا به امام صادق (علیه السلام) پرداخته، ظهور فرقه های اسماعیلیه، فطحیه، ناووسیه را شرح داده، بعد از آن مروری دارد به وضعیت عباسیان تا پایان امامت امام کاظم(ع) خلفای عباسی از سفاح تا هارون مورد توجه وی است. اوضاع سیاسی اقتدار عباسیان، سیاست داخلی آنها در سرکوب مخالفان، رابطه با روم در جنگ های تابستانی، رابطه با امویان با دخالت در امور داخلی و نیز نفوذ خاندان های ایرانی، ترک و زنگیان موارد دیگر این فصل است که محقق محترم بدان پرداخته است.
در فصل دوم نویسنده ابتدا مختصری از نحوه ظهور عباسیان را بیان می کند، در مرحله دیگر به اوضاع سیاسی شیعیان پس از امام صادق (علیه السلام) که با سردرگمی همراه بوده می پردازد، عباسیان با شعار حمایت از علویان و خاندان ابوطالب روی کار آمدند. چهار خلیفه منصور، مهدی، هادی و هارون یکی پس از دیگری به حکومت می رسند. منصور نخستین فردی که آتش فتنه را برای شیعیان روشن می کند. مهدی نرم خوی عیاشی است، هادی بدخو و کج رفتار و هارون سیاست دوگانه دارد، بیشترین سخت گیری را نسبت به امام کاظم (علیه السلام) دارد که منجر به شهادت آن حضرت می شود، در ادامه محقق سیاست های کلی شیعیان را در قبال عباسیان با نفوذ در حکومت، رساندن اطلاعات به امام، پشتیبانی آن حضرت و شیعیان، مبارزه منفی و تقیه می شمارد، از سویی امام (علیه السلام) با تدریس و تربیت شاگردان حفظ نیروهای کار آمد، آگاهی از آن از توطئه های عباسیان به رسالت خود ادامه می دهند، از طرفی دیگر نویسنده معتقد است، امام با سران قیام در ارتباط بوده و برخی را از قیام نهی کرده است، بعد از شهید شدن حسین در فخ در حضور هارون از وی تجلیل کرده، به گمان نویسنده از ثمرات قیام علی بن حسین در فخ دو دولت شیعی در مغرب (ادریسیان) و طبرستان (علویان) است که موسس هردو عملا در کنار شهید فخ حضور داشته اند.
در فصل سوم نویسنده وضعیت فرهنگی شیعیان عصر امام کاظم (علیه السلام) را بیان می کند، ابتدا در مقدمه زمان امامت امام صادق (علیه السلام) را زمان گسترش فرقه گرایی می داند. تهاجم گسترده فرهنگی با ظهور کیسانیه، زیدیه، غلات، معتزله، موجبه، زنادقه، به اوج خود می رسد، این دو مسئله حساسیت عصر امام صادق و امام کاظم (علیهم السلام) را افزایش می دهد، ایشان با پایه گذاری نهضت علمی عظیم در چنین شرایطی هدایت علمی و فرهنگی شیعیان و جهان اسلام را بر عهده می گیرد، سپس نویسنده واژه فرقه و فرقه گرایی را توضیح می دهد، فرقه های مهمی چون: کیسانیه، زیدیه، امامیه، فطحیه، اسماعیلیه را ریشه یابی کرده در مورد هرکدام نظر می دهد، محقق محترم پس از آن بحث مفصلی درباره شاگردان، اصحاب امام موسی کاظم (علیه السلام) دارد، ابتدا در مورد تعداد آنها سخن دارد ایشان معتقد است پس از شهادت امام صادق(ع) امام کاظم (علیه السلام) رهبری این هیئت علمی و نهضت فکری را به عهده گرفتند، به خوبی این مدرسه علمی بزرگ را مدیریت کردند در مورد شاگردان وی اختلاف است، خالد برقی تعداد شاگردان آن حضرت را صد و شصت نفر ذکر کرده است، به اعتقاد نویسنده این آمار دستخوش اشتباه گردیده است، پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) حدود چهار هزار نفر به ایشان مراجعه می کردند، به نظر محقق محترم، خالد برقی شاگردان برجسته حضرت را که در کتب تاریخی و حدیثی مشهور است آورده، از نظر وی آنچه در منابع مشهور آمده بیش از سیصد نفر بوده و اساسا تعداد زیادی هم ذکر نشده، نویسنده در ادامه صد و سه نفر از شاگردان امام (علیه السلام) را شمرده که بیشتر آنها دارای تألیفاتی بوده اند، همچنین مناظرات علمی موفقی با مخالفان دارند که این مسئله به مدیریت و نفوذ علمی آن حضرت گواه بسیار روشن است.
فصل چهارم را نویسنده به وضعیت اجتماعی شیعیان در عصر امام کاظم (علیه السلام) اختصاص داده، طی مقدمه ای دوران امام را دوران بسیار سختی می داند، حکومت عباسی نگرانی شدیدی از تکرار عصر زرین علمی امام صادق (علیه السلام) داشته، به خاطر همین منصور و هارون به سخت گیری بیشتری می پرداختند. داعیه رهبری برخی فرزندان امام صادق (علیه السلام) بر پیچیدگی اوضاع می افزوده، نویسنده در ادامه به شبکه وکالت پرداخته معتقد است در آغاز شکل گیری این شبکه بسیار مهم و ادامه آن اختلاف نظر وجود دارد، گرچه نظر وی به شروع آن در عصر امام صادق و تقویت و گسترش آن در عصر امام کاظم (علیه السلام) متمایل است، پس از آن به شرح وظیفه ی این شبکه می پردازد، دریافت وجوهات، رهبری شیعیان، مناظره با مخالفان، نقش سیاسی، ارتباطی و حل مشکلات شیعیان را جزء وظایف این نهاد می داند، پس از آن به تقسیم بندی وکلای امام می پردازد نصر بن قاموسی، عبدالرحمن حجاج، عبدالله بن جندب، علی بن یقطین، اسامه بن حفص را جزء خواصی آن حضرت ذکر می کند، در مرحله بعد از وکلائی که به آن حضرت خیانت کرده، تصرف بدون اذن در اموال داشته اند نام می برد، حیان سراج از جمله آنان است سپس به پراکندگی جغرافیای شیعیان در نقاط مختلف حجاز و یمن، فلسطین، عراق، کوفه، بغداد، مدائن، بصره، شام، مصر، آفریقا، آندلس، قم، ری، قزوین، آذربایجان، خوزستان، فارس، خراسان، ماوراءالنهر و سیستان می پردازد. در نتیجه گیری معتقد است روابط اجتماعی امام با شیعیان از طریق این شبکه حفظ و استمرار داشته گرچه برخی از وکلا به آن حضرت خیانت کرده اند اما ارتباط آن حضرت همیشه فعال و مستمر بوده است.