گزارش سفر به همایش بین المللی اسلامی مسکو/ مأموریت دین و پیروان آن در زمینه چالش های تمدن امروزین: قسمت سوم/ تهیه و تنظیم: سیدمرتضی حسینی شاه ترابی
آنچه می خوانید ادامه ی گفتگوی سخن تاریخ با جناب آقای دکتر صفری فروشانی- عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه- درباره ی سفر ایشان به همایش بین المللی اسلامی مسکو است.
سخن تاریخ: در کنار همایش آیا برنامه جنبی هم بود که توجه تان را جلب کند؟
دکتر صفری:
مراسم نصب هلال
یکی از موارد جنبی که جلب توجه می کرد مسجد جامع مسکو بود که با هزینه فراوانی توسط تجار و خیرین و گروه های مختلف ساخته شده و آخرین مراحل ساختش را طی می کرد و به مناسبت این همایش یک مراسم ویژه ای برگزار کردند: نصب هلال بر مناره. این هم در روز جمعه قبل از نماز جمعه انجام شد و مراسم جالبی بود که یک نوع استفاده از کارکرد آیینی را تداعی می کرد.
سخن تاریخ: نظرتان را درمورد جامعه و مردم روسیه بگویید. آیا فرصتی شد رفت و آمدی هم در سطح شهر داشته باشید؟
دکتر صفری:
جامعه بانشاط
در فرصتهایی که رخ می داد مراجعه ای به جامعه روسیه داشتم و بین مردم می رفتم، گرچه زبان را وارد نبودم و نمی توانستم بیشتر تعامل کنم و باید توجه داشت که من هم در مرکز شهر بودم میدان سرخ. و مطالبی که می گویم نمی تواند کلیت داشته باشد. نکته ی مهم اینکه آن جامعه نشان می دهد جامعه بانشاطی است با اینکه این سه روز تقریبا برف بود و این را هم بدانید که شاید پنج شش ماه از سال، مردم مسکو آفتاب نمی بینند و همه اش ابر است و این ممکن است در روحیه مردم تاثیربگذارد اما جامعه بانشاطی بود. تقریبا در تمامی ساعات شبانه روز غیر از برخی اوقات معمولا ترافیک بود و ترافیک هم شدید بود. به گونه ای که مثلا راه فاصله ده دقیقه ای یا یک ربعی را شاید یک یا دو ساعت باید می پیمودید که جناب آقای اعرافی وقتی می خواستند به کنفرانس برسند چون می دانستند دچار مشکل ترافیک می شوند با قطار شهری آمدند و به کنفرانس رسیدند.
گرانی شدید
خیابان های روسیه خیابان های بسیار وسیعی است با اینکه چند دهه قبل شاید زمان جنگ جهانی اول ساخته شده اند اما از خیابانهای امروز ما بسیار وسیع ترند. گرانی شدید است به خصوص که الان روبل هم پایین آمده تا قبل از این تحریمها هر دلار حدود سی روبل بود الان هر دلاری 58 روبل است یعنی ارزش پول روسیه نصف شده است و مسئله تحریم خیلی تاثیرگذاشته در گرانی اجناس. البته روسیه دارد خودش را وفق می دهد مقاومت می کند و به نظر می رسد که آینده اش آینده ی روشنی باشد چون اراده دارد که مقاومت کند. با این حال زندگی عادی جریان داشت. روسیه یک تعصبی نسبت به زبان انگلیسی دارد. تابلوهای مسکو فقط به زبان روسی است و زبان انگلیسی نیست. خوب این طبیعتا مشکل ایجاد می کند.
سیستم حمل و نقل عمومی قوی
دولت به وسایل حمل و نقل عمومی خیلی اهمیت داده است. مترو و قطار شهری مسکو قوی است. اینترنت سرعت زیادی داشت و در هتل هم ما به اینترنت دسترسی داشتیم. فضاهایی مثل فیس بوک آزاد بود. کانالهای ماهواره ای که ما در هتل می توانستیم ببینیم حدود هفتاد کانال بود که کانالهای بین المللی هم در آن زیاد بود و حدود سی کانال محلی. در مجموع از ماهواره شان فساد استشمام نمی شد؛ حالا در حد عرف جامعه خودشان متداول بود. شبکه های سی ان ان و الجزیره و العربیه و اینها را هم داشتند.
مراسم بدرقه
یک مراسم آیینی جالبی هم انجام شد که سربازانی که می خواستند اعزام به خدمت شوند در همان موزه ی جنگ مراسمی برگزار می شد و کشیش می آمد دعا می کرد و کارهای نظامی انجام می دادند و خانواده ها می آمدند اینها را بدرقه می کردند که یک خاطره خوشی می ماند از این مراسم. البته در این مراسم بدرقه کنندگان معمولا دوستان شرکت کنندگان از اناث و ذکور بودند و خانواده ها کمتر بودند. این می تواند آینده روسیه را ترسیم کند از نظر اجتماعی که خانواده ها دارند به این سمت پیش می روند.
آپارتمانهای بسیار بزرگ و وسیعی دیده می شد خانه های ویلایی خیلی کم مشاهده کردیم و جالب بود که برخی از موارد هنوز به نظام کمونیسیتی سابق باقی است مثل آب گرم. آب گرم، محله ای است. شوفاژهای مرکزی دارند و آبگرم از آنها تامین می شود.
جایگاه مطالعات تاریخی
مطالعات تاریخی در روسیه می تواند خیلی مفید باشد و ما لازم است از این کانال هم وارد شویم به خصوص اینکه اینها به هویت اسلامی تاریخی خودشان پی ببرند چون اسلام در ماوراءالنهر در همان سده های اولیه رشد کرد(البته کشورهای اوراسیا منظورم است نه خود روسیه) و بتوانیم نقش اقوام مختلف در گسترش اسلام و علل گسترش اسلام را اینجا بررسی کنیم و به خصوص به بحث های تمدنی می شود اشاره کرد.
سخن تاریخ: آیا غیر از نمایندگان جامعه المصطفی در همایش بین المللی مسکو شیعیانی از خود اوراسیا هم حضور داشتند؟
دکتر صفری:
شیعیان اوراسیا تشنه ی معارف شیعی
شیعیان همین طور که گفتم در قالب آذربایجانی ها و تالشی ها هستند و اشاره کردم به آقای فامیل جعفراف که اتفاقا از فارغ التحصیلان رشته تاریخ هستند و مرکز خوبی را در آنجا ایجاد کرده اند و فعالیت می کنند. همین طور که عرض کردم شیعیان روسیه تشنه معارف خودشان هستند اما روحانی کم داریم. آقای شامل نریمانف می گفت که اینها چقدر با زحمت خودشان را می رسانند به مرکز و عطش دارند که یک مبلغ دینی بیاید حتی مسائل ساده ی مذهبی را بیان کند و چنین ظرفیت هایی کم داریم و سرمایه گذاری نشده است. مرکز اسلامی و سازمان ارتباطات اینها توجهاتی دارند اما هنوز به آن نحوی که باید و شاید صورت نگرفته است.
من از این جا استفاده می کنم و می گویم چشم ما نباید فقط به مراکز و نهادهای رسمی مثل جامعه المصطفی باشد و خوب است که بیوت مراجع که دغدغه اسلام و تشیع را دارند، خیرین و تجار و اصناف مختلف نیم نگاهی هم به آن قسمت داشته باشند. ما جامعه المرتضی هم داریم که نگاهی به خارج از کشور دارد و بیشتر باید به این قسمت توجه کند و ظرفیت عظیمی است که اگر به آن توجه نشود از دست می رود.
سخن تاریخ: با توجه به اینکه حضور شما در مسکو همزمان بود با ایام سوگواری محرم آیا فرصتی شد که هیئت جامعه المصطفی در مجامع شیعی هم حضوری داشته باشد؟
دکتر صفری:
سخنرانی رئیس جامعه المصطفی در اربعین
بله، خوب شد اشاره کردید. مراسم اربعین در یکی از مساجد مسکو که ظاهرا مسجد شهداء بود برگزار شد، اطلاعیه اش هم داده شده بود. سفارت در این مراسم حضور فعال داشت، مرکز اسلامی حضور فعال داشت و جامعه المصطفی هم حضور فعالی داشت و جناب آقای اعرافی هم سخنران آن جلسه بودند که یکی از بهترین سخنرانیهای خودشان را که در رابطه با مسائل مهم و سیاسی روز بود ارائه دادند که امیدواریم جناب آقای توحیدی- همراه آقای اعرافی در این جلسه به عنوان مسئول دفتر ایشان- پیگیر باشند و این سخنرانی را منتشر کنند تا استفاده خوبی از آن بشود.
سخن تاریخ: آیا خاطره ای هم از این سفر دارید که برایمان بازگو کنید؟
دکتر صفری:
آیت الله تسخیری و ناصف اصفهانی
یکی از بهترین خاطره های بنده از این سفر آشنایی نزدیک با جناب آقای آیت الله تسخیری است. غیر از روزهای برپایی همایش این توفیق را داشتم که در برگشت به صورت خیلی خیلی اتفاقی در هواپیما با ایشان کنار هم باشیم. من قبلا چند کتاب برده بودم ازجمله کتاب «آش رشته دانشجویی» را که خاطرات طنز دانشجویی است. در یک فرصتی این کتاب را به آقای جعفرزاده دادم تا به آیت الله تسخیری برسانند و گفتم اگر فرصت پیدا نکردند بقیه ی کتابها را مطالعه کنند این کتاب را ببینند.
البته این کتاب را با نام مستعار ناصف اصفهانی منتشر کردم. وقتی در برگشت، داخل هواپیما همنشین آیت الله تسخیری شدم ایشان خیلی استقبال کردند و گفتند که من آن کتاب آش رشته را کاملا خواندم حتی نخود و لوبیایش را هم خواندم. این نکته را می خواهم برسم: ایشان یک مقدار با اظهار تاسف و اظهار آمال و آرزویی آهی کشیدند و گفتند من هم از این خاطرات زیاد دارم؛ سفرهای زیادی داشتم و در مجامع مختلفی بودم و خاطرات خیلی قشنگ و خوبی دارم و ای کاش می شد اینها را می نوشتم واگر بنویسم چه سرمایه ای می شود.
من خیلی ایشان را تشویق کردم و استقبال کردم که ای کاش این کار را می کردید و یادآور شدم اگر این کار نشود سرمایه عظیمی از دست رفته است. باب صحبت بازشد و ما هم شروع به صحبت کردیم. یک سوال تاریخی که همشه در ذهن من باقی مانده بود اینکه چه شخصیتی روی ایشان تاثیرگذاشته که اینقدر تقریبی شده اند؟ این سوال را همان ابتدا از ایشان پرسیدم و ایشان دو شخصیت مهم را نام بردند: یکی شهید سیدمحمدباقر صدر و یکی مرحوم آیت الله سید محمدتقی حکیم صاحب اصول فقه المقارن. البته من یادآور شدم که شما خیلی تقریبی تر از آن دو هستید.
ضرورت ثبت و ضبط تجربه ها و خاطره های آیت الله تسخیری
من به نظرم رسید که ایشان شخصیت کم نظیر و بلکه بی نظیری هستند که آنچنان که باید و شاید شناخته نشده اند حتی من سایتهایی که مرتبط با ایشان هم بود مراجعه کردم و دیدم که معرفی شایسته ای از ایشان هنوز صورت نگرفته است. شاید سه دهه در محافل مختلف به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران در سطح هیئتهای بالارتبه شرکت می کنند و خیلی خوش فکر، متواضع و خوش اخلاق و تاثیرهای فراوانی هم در معرفی چهره اسلام و چهره تشیع داشته اند.
من ندیدم در این تجلیل ها و همایش ها تجلیل خاصی از آیت الله تسخیری شود درحالی که ایشان با وضعیت جسمانی که دارند حضور فعالی در جلسات دارند و مناسب است که مراکز دست اندرکار مثل مجمع جهانی، مجمع تقریب، جامعه المصطفی و جایهای دیگر یک تجلیل نیکویی از ایشان داشته باشند و باز بنده تاکید می کنم که یک سازمانی یک نهادی یک جایی و یا خودشان به صورت شخصی متکفل شوند و این خاطرات از بین نرود حالا ان شاءالله که خداوند ایشان را 120 سال زنده نگه دارد، اما من همچنین ملاقاتی را با جناب آقای علامه عسکری هم داشتم و در سن نود سالگی شان خدمت ایشان رسیده بودم و خاطرات خیلی جالبی تعریف کردند. به ایشان هم پیشنهاد کردم این خاطرات را مکتوب کنند ایشان گفتند بله یکصد و پنجاه نوار پیاده شده و به فکر آن هستم که آنها را سامان بدهم، جناب آقای صدر هم به من گفته بود این کار را بکن و ان شاءالله به دنبال فرصتی هستم که پیدا شود تا اینها را سر و سامان بدهم. اما متاسفانه ظاهرا امروز و سالها بعد از آن گفتگو هنوز هم این خاطرات از سوی کسی سر و سامان داده نشده است.
تاکید می کنم سازمانهای زیادی می توانند نفع ببرند از این مطلب از وزارت خارجه گرفته تا سازمانهایی که اشاره کردم. من فکر می کنم اگر خاطرات آیت الله تسخیری مکتوب شود ما از جهت روابط خارجی و حضور نهادها و شخصیت های دینی در کنفرانسهای خارجی می توانیم ده ها برابر پیشرفت کنیم.
آیت الله تسخیری و مؤتمرالقاهره
خودشان خاطره های خوبی نقل می کردند از جمله خاطره ای از «مؤتمرالقاهره» که در زمان حسنی مبارک انجام شده بود، در زمان ریاست جمهوری بوش در امریکا. و آنجا می خواستند سندی را به تصویب برسانند که نتیجه اش این می شد که فساد در جوانها گسترش پیدا می کرد و ایشان یک تنه ابتداءاً و بعد به کمک کشورهای مسلمان فعالیت کردند تا موارد ضد اخلاقی در این سند نرسیده و با کمک کشورهای مسلمان توانستند هشتاد مورد این سند را تغییر بدهند که گفتند من خودم در کتاب موتمرالقاهره توضیح دادم در چندصد صفحه(اما من متاسفانه کتاب را نیافتم. چه خوب است این کتاب بازنشر و ترجمه شود) بعد متدینان امریکا به دولت امریکا گفته بودند که شما می خواستید رذالت را در آنجا تصویب کنید اما مسلمانان جلوی شما را گرفتند و فضائل را تصویب کردند.
آیت الله تسخیری گفتند من وقتی می خواستم به کنفرانس قاهره بروم تفالی زدم به قرآن آیه ای که آمده بود این بود که «قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنين»(توبه: 14) می گفتند بعد از کنفرانس من واقعا به این آیه رسیدم و وقتی برای گزارش خدمت مقام معظم رهبری رسیدم این تفال را هم گفتم و ایشان خیلی خوشحال شدند و گفتند که من هم خیلی خوشحال شدم و با این تفالی که شما زدید معلوم است که من هم جزو مومنین هستم. «وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنين»
آیت الله تسخیری و کنفرانس ریاض
خاطره زیبای دیگری داشتند از کنفرانس ریاض. کنفرانسی در ریاض تشکل شده بود در رابطه با سلمان رشدی که حالا چگونه موضع بگیرند. به امام گفته بودند که ما هم شرکت کنیم یا نکنیم؟ به این نتیجه رسیده بودند که به هرحال وظیفه است که شرکت کنیم چون فضای سنگینی آن زمان علیه ایران شکل گرفته بود و امام(تعبیر آقای تسخیری این بود) گفتند: همین شیخ برود. یعنی آقای تسخیری. و آیت الله تسخیری می فرمودند در یکی از کمیسیونها که مسئول نوشتن قطعنامه بودم بلند شدم و یک روضه ی سلمان رشدی خواندم که پیامبر ما این گونه است و در این کتاب این طوری معرفی کرده، خانه اش را فاحشه خانه معرفی کرده، زنش را فاحشه دانسته...و به گونه ای صحبت کردم که اشک همه شرکت کنندگان درآمد و بحث سر این بود که آیا اسم سلمان رشدی در قطعنامه بیاید یا نه؟ نماینده ترکیه بلند شد و گفت ما معتقدیم که این کار بسیار اشتباهی کرده اما این قطعنامه خیلی مهم است و ما قطعنامه خودمان را نجس نکنیم به وسیله آوردن اسم سلمان رشدی. ایشان فرمودند من ایستادم و گفتم که مقدس ترین کتاب، بهترین کتاب، قرآن است و در این کتاب از بدترین افراد نام برده شده است از فرعون و قابیل و ابولهب و تمام اینهایی که در مقابل خط هدایت ایستاده اند. بهانه ای نیست و ما باید نشان بدهیم که کشورهای مسلمان یکدست هستند در مقابل این توطئه ای که انجام شده است.
در آنجا واقعا هم شیعه عزت پیدا کرد که ما توانستیم نظر امام را در آن فضای سنگین بگنجانیم و هم مسلمانان عزت پیدا کردند.