غلو، نتیجه جهل به سیره اهل ‌بیت ‌(ع) است

غلو، نتیجه جهل به سیره اهل ‌بیت ‌(ع) است
بازدیدها: 10
20 خرداد 1392
لینک کوتاه: https://nsafari.ir//?p=16827

غلو، نتیجه جهل به سیره اهل ‌بیت ‌(ع) است

شما تاکنون چندبار صحبت‌های تکراری درباره امامان شنیده‌اید و در نهایت احساس کرده‌اید هیچ چیز جدید یاد نگرفته‌اید؟ تاکنون چند بار حرف جدیدی بر خلاف آموزه‌های قبلی‌تان شنیده‌اید و فهمیده‌اید باور قبلی‌تان بر اساس صحبت‌های غالیان در زمینه دین بوده است؟ دکتر نعمت‌‌الله صفری‌فروشانی از دانش‌آموختگان حوزه و دانشگاه و دارای سابقه تدریس در جامعه المصطفی و دانشگاه ادیان و مذاهب و… ، بارها درباره غالیان کاوش کرده و حتی کتابی نیز با عنوان «غالیان، کاوشی در جریان‌ها و برآیندها» دارد.

صفری‌فروشانی خوب درک می‌کند ما راه را اشتباه می‌رویم زمانی که توصیف ائمه را به جملاتی مانند: «آنها بزرگند و غیر قابل دسترسی،‌ از وقتی جهان بوده، آنها هم بوده‌اند و…» محدود می‌کنیم. او در کلاس‌هایش جایزه ده میلیون تومانی گذاشته است برای کسی که بتواند یک متخصص برای یک امام معرفی کند. با وی راجع به مساله غلو در امام‌شناسی به گفت‌وگو پرداختیم.

 

غلو به چه معناست و کدام مفاهیم با آن در ارتباط است؟

مفهوم غلو در لغت به معنای تجاوز از حد است، اما نه تجاوز از حد معمولی، بلکه تجاوز از حدی که در آن اغراق شده باشد. غلو در علم رجال، حدیث، تاریخ و کلام رایج بوده و مفهوم آن در طول تاریخ تطوراتی پیدا کرده است؛ گاهی فقط تجاوز از یک مفهوم معمولی بوده و گاهی با ابراز عقیده خاصی بوده و گاهی نیز به رفتارهای خاصی مثل اباحی‌گری یا ترک نماز غلو گفته می‌شد. در مفهوم‌شناسی مهم است که دیگر مفاهیم مرتبط با آن مفهوم را نیز بشناسیم مانند: مفهوم تفویض و مفوضه، تعدی، تجاوز و… .

 

با توجه به این که غلو در طول تاریخ تطوراتی داشته، آیا پیش از اسلام هم غلو با همین مفاهیم رایج بوده یا دایره معنا و مصادیق آن متفاوت با مفهوم غلو پس از اسلام بوده است؟

بخشی از این پاسخ را در قرآن و احادیث ائمه می‌توان یافت. ما امت‌هایی داشته‌ایم که درباره اشخاص و علما یا پیامبران خودشان غلو می‌کردند. قرآن به صورت مشخص به یهود اشاره می‌کند که گفته‌اند: عزیر پسر خداست. یا مسیحیان که چنین اعتقادی را درباره حضرت عیسی داشتند.(سوره توبه آیه ۳۰) و این تا حدی پیش رفته که قرآن در سوره نسا و مائده دقیقا این لغت را برای غلوکنندگان به کار می‌برد که: یا اهل الکتاب لاتغلوا فی دینکم. (ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید.)

مکاتب مختلف درباره مظاهر مختلف طبیعت مثل خورشید، ستارگان یا درباره موجودات مختلف مثل فرشتگان و ملائکه غلو کرده‌اند. در شبه‌جزیره عربستان پیش از اسلام این معنا شناخته شده بود. حتی در برخی گزارش‌ها آمده که برخی از عرب‌های بدوی خدمت پیامبر می‌رسیدند و او را خدا یا نماینده خدا تصور می‌کردند و لبیک می‌گفتند. پیامبر با این گروه بشدت برخورد می‌کردند.

 

چه نیاز مشترکی در انسان‌ها در ادوار مختلف وجود داشته که موجب شده عده‌ای از آنها با دارایی‌های مخصوص به خود، به غلو روی آورند؟

اگر در اسلام این مساله را بررسی کنیم به یک سری از نتایج می‌رسیم و اگر مساله را در طول تاریخ بررسی کنیم، ممکن است به نتایج دیگری برسیم. برخی ریشه غلو را به ذات می‌دانند. یعنی شخص خودش را دوست دارد و چیزهای متعلق به خودش را دوست دارد. یکی از دارایی‌های او عقایدش است که می‌خواهد آن را بالا و پررنگ‌تر و برتر از عقاید دیگران نشان دهد. این مساله روانی همواره با انسان‌ها هست مگر برای کسانی که دل به خدای خود بسته‌اند، اما در تاریخ اسلام و برخی از ادیان به عوامل دیگری برخورد می‌کنیم مانند: جهل و نادانی، یا برخی از اباحی‌گری‌ها، برخی از مسائل روانی مثل جاه‌طلبی (که در آن غالی یک امام یا پیامبر را خدا تلقی می‌کند تا خود را نبی و پیامبر او معرفی کند) و سوء‌استفاده ابزاری از برخی آموزه‌های دینی. در حالی که ائمه درباره غلو هشدار می‌دهند و غالیان را چنین معرفی می‌کنند: یَسْتَأْکِلان بِنَا النَّاس. اینها به وسیله ما، مردم را می‌خورند یعنی مردم را می‌چاپند و با حب ما مردم را سرکیسه می‌کنند. یکی دیگر از عوامل غلو، حب و دوستی است. حبی که همراه با علم نباشد، بلکه با جهل باشد.

 

پس دارایی‌های معنوی ارزشمند ما با این ریشه‌ها، در معرض خطرهای گوناگونی قرار می‌گیرد. چطور از این بلا در امان بمانیم؟

این خطر طبیعی است. به همین دلیل ائمه برای ما ملاک عرضه کرده‌اند. مثلا گفته‌اند: مَا لَمْ یُوَافِقْ مِنَ الْحَدِیثِ الْقُرْآنَ فَهُوَ زُخْرُف (وسائل ‏الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۱۰) یا: إنّ ما خالف القرآن فاضربوه‏ علی‏ عرض الحائط (حاشیه الوافی، ص ۳۰۹) در کل یعنی: هر آنچه با قرآن مخالف بود، آن زخرف است و آن را به دیوار بزنید. ما باید به آن دسته از آموزه‌هایی که بزرگنمایی شده‌اند، مشکوک شویم. مثلا غالیان آنقدر حب ائمه را ترویج می‌کردند، که می‌گفتند: هر کس امام را بشناسند، فلیصنع ما شاء فلا اثم علیه. یعنی حب داشته باش و دیگر هر کاری می‌خواهی انجام بده. برخی از این مطلب به کارخانه گناه‌سازی تعبیر کرده‌اند. در این نگاه فرد در طول سال هر کاری دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد و بعد در زمان‌های خاصی با آموزه‌های غلطش از طریق گریه و شفاعت و… می‌خواهد گناهانش بخشوده شود. در حالی که ائمه بسیار تاکید کرده‌اند که شیعیان ما کسانی هستند که عمل هم دارند و فقط به حب ما تکیه نکرده‌اند.

 

ریشه دعوی حب به ائمه و اباحی گری به کجا باز می‌گردد؟

این سخن یکی از غالیان زمان امام باقر(ع) به نام حمزه بن عمار بوده که می‌گفته است: من عرف الامام فلیصنع ما شاء فلا اثم علیه. یکی دیگر از غالیان ائمه گفته است: من عرف الامام فقد حل له کل شیء کان حرم علیه. یعنی هر کس امام را بشناسد هر چیزی که قبلا بر او حرام بوده، حلال می‌شود. در تاریخ غلو هم رواج اباحه‌گری بسیار دیده می‌شود و این یکی از عوامل گسترش غلو است. هر آیینی که به یک طریق روح بشر را اغنا کند، پیروان زیادی خواهد داشت. غالیان از همین مطلب بسیار سوء‌استفاده می‌کردند و باعث آلوده‌شدن آموزه‌های شیعی مانند شفاعت، معرفت و علم می‌شدند.

 

صورت غلو نشده اندیشه غلط حلال‌شدن حرام‌ها بر محبان اهل‌بیت(ع) چیست؟

وقتی تبعیت از امام معصوم بر اساس شناخت و حب باشد، عمل فرد تابع، متفاوت می‌شود. امروز این جریان همچنان ادامه دارد. ما فقط می‌دانیم که امامان بلندمرتبه هستند، ولی از سیره آنها بی‌خبریم. در رسانه‌های ما به مناسبت‌های مختلف،‌ وقتی صحبت از امامان می‌شود، می‌گویند: آنان خیلی بزرگ هستند و ما نمی‌توانیم آنان را بشناسیم و اگر ذره‌ای بشناسیم، آخرت ما آباد می‌شود، اما در حدیث آمده: فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ‏ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۱، ص ۲۷۲) اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بشنوند، از ما پیروی می‌کنند. ترویج عمل صالح و رفتار اجتماعی سالم و برخورد صحیح در آموزه‌های ائمه بسیار آمده، ولی آنچه امروز آموزش داده می‌شود بیشتر رنگ و بوی غلو دارد.

 

اشکال آشنا نشدن با سیره اهل‌بیت(ع) و اکتفا به دوردست نشان دادن آنها از کجا نشات می‌گیرد؟

ما در طول تاریخ یک ظلم عمومی در کتب، دانشمندان،‌ رسانه‌ها و… نسبت به ائمه داشته‌ایم. با تئوریزه‌کردن برخی مطالب، از سیره ائمه محروم مانده‌ایم. جالب است که در غرب متخصص خیام و شیخ طوسی و مفید داریم، ولی در میان شیعیان متخصص امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) نداریم. در نتیجه با رویکرد تخصصی به زوایای گوناگون زندگی آنان نمی‌پردازیم. جالب است بدانید بعضی از به‌ظاهر دانشمندان ما حتی نمی‌توانند ۵ دقیقه درباره زمان امام صادق(ع) یا دیگر امامان صحبت کنند.

 

چرا از جانب مردم معمولی که شنونده این حرف‌های حفظ‌شده تکراری هستند، حرکتی برای دریافت حرف‌های نو صورت نمی‌گیرد؟

زیرا ذائقه ما با توجه به ورودی‌های ضعیف، تغییر کرده است. اگر رسانه‌های ما فقط مداحی پخش می‌کنند و از محققان تجلیل نمی‌کنند، مداحان به قهرمانان آموزش‌های دینی تبدیل می‌شوند و آموزه‌هایشان به صورت یک اصل مسلم در می‌آید. در این میان، اگر کسی هم رویکردش را تغییر دهد و سیره امام را در مدیریت، اجتماع، اقتصاد و اصحاب و زندگی شخصی بررسی کند،‌ آنچنان که باید، ارزش پیدا نمی‌کند. اگر همه ما دست به دست هم بدهیم می‌توانیم بخشی از این ظلم را بکاهیم. ما باید شیعیانی در خور ائمه به جهان ارائه کنیم. در تشیع ظرفیت‌های عقلانی فراوانی داریم که از آنها غافل مانده‌ایم.

منبع: روزنامه جام جم،دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *