بازدیدها: 2002
لینک کوتاه: https://nsafari.ir//?p=14941

جریان‌شناسی غُلوّ (1)

چکیده:

یكى از آفاتى كه بدون استثنا گریبان گیر همه ادیان و مذاهب و مكاتب، اعمّ از الهى و غیر الهى، در طول تاریخ شده است، پدیده غلوّ و افراط گرایى است؛ غلوّ درباره عقاید، بنیانگذاران، قهرمانان و یا پیروان یك دین و مكتب.
عوامل این افراط گرایى را مى توان به دو بخش «عوامل درون دینى» مانند ملموس نبودن معارف بلند یك دین براى پیروان، عشق فراوان، جهل و نادانى پیروان، استفاده مادّى بعضى از منتسبین به دین از راه رواج عقاید غلوّآمیز و… و «عوامل برون دینى»، مانند ترویج عقاید افراطى از سوى دشمنان یك دین براى هموار نمودن راه محكوم كردن آن دین (از طریق اجراى اصل مؤثرِ حمله به یك عقیده از راه دفاع بد از آن) تقسیم نمود.
اما در هر دو بخش، نتیجه یكسان است و آن ارائه چهره اى تحریف شده و آلوده و به دور از اعتدال از دین مى باشد.

متأسفانه در همان قرون اولیّه اسلام، این دو دسته از عوامل، دست به دست هم داده و در راه كوبیدن مذهب حق شیعه كه مبتنى بر اصول و عقاید متعارف و توجیه پذیر اسلامى بود، همّت گماشتند و سعى در ارائه چهره اى وارونه از این مذهب نمودند.
آتش بیارى اصلى معركه را عواملى برون مذهبى همانند افراد دنیاپرست و شیّاد به عهده داشتند كه براى فریب توده ها چند صباحى خود را در داخل شیعیان جا زده بودند. آنها از احساسات و عواطف پاك و بى شائبه مردم و نیز ناآگاهى آنان استفاده نموده و با رواج عقاید غلوّ آمیز خود، شروع به بنیانگذارى فرقه ها و گروهك‌هایى منتسب به شیعه نمودند؛ به گونه اى كه تا نیمه قرن چهارم هجرى به نام حدود 60 فرقه از این گونه گروهك‌ها برخورد مى نمایی.

خوشبختانه هوشیارى و درایت كامل ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ اجازه نداد كه این فرقه ها و گروهك‌ها به صورت دیرپا باقى بمانند.
امامان معصوم از راه بیان عقاید صحیح و غیر افراطى، افشاگرى پیرامون رؤساى غلات و اهداف و توطئه هاى آنها، بیان نتایج عقاید غلوّ آمیز، و سرانجام صدور فرمان قتل بعضى از رؤساى غلات، تلاش عظیم و پرثمرى را در راه اضمحلال این پدیده آغاز نمودند؛ به گونه اى كه مشابه این تلاش را از سوى آنان در مقابله با هیچ یك از مذاهب دیگر اسلامى و حتّى ادیان غیر اسلامى و ـ بالاتر از همه ـ مكاتب الحادى سراغ نداریم.
نتیجه این تلاش بابركت آن شد كه هنوز قرن چهارم هجرى به پایان نرسیده بود كه همه این فرقه ها به كلّى مضمحل شده و از میان رفتند؛ نتیجه اى كه امكان تحصیل آن جز از این راه فراهم نمى گشت.
اما در این میان، این گروهك‌ها آثار شومى از خود به جاى گذاشتند كه بعضى از آنها، هنوز به صورت دیرپا وجود دارد كه به نمونه هایى از قرار ذیل اشاره مى كنیم:

1 ـ چهره اى تحریف شده و آلوده از مذهب شیعه ترسیم نمودند؛ به گونه اى كه در طول تاریخ و حتى در این زمان، هنوز برخى از اهل سنّت و مستشرقین، تفاوتى میان بعضى از عقاید شیعه و عقاید غلات قائل نمى شوند.

2 ـ عقایدى را در میان توده هاى شیعیان رواج دادند كه هنوز آثارى از آنها باقى مانده است.

3 ـ احادیث جعلى فراوانى را در لابلاى روایات شیعه، جاى دادند؛ به گونه اى كه گرچه بزرگان و قهرمانان حدیث شیعه، سعى فراوانى در پالایش كتب روایى شیعه از خود بروز دادند، اما هنوز نمى توان مطمئناً حكم به زدوده شدن آن روایات از كتب شیعه نمود. بعضى از اختلافات عقیدتى میان علماى شیعه را مى توان مستند به وجود این گونه روایات دانست.

4 ـ عقاید افراطى این گروه‌ها موجب شد تا گروهى تفریطى كه احیاناً با عنوان «مقصّرین» (كوتاهى كنندگان) از آنها یاد مى شود، با عقایدى در جهت عكس، پدید آیند. این گروه، بخشى از روایات حاوى فضایل ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ را كه به نظرشان از آن بوى غلوّ و افراط به مشام مى رسید، از كار انداختند.

5 ـ و در آخر شاید بتوان گفت مهمترین اثر منفى این گروهك‌ها، در علم رجال شیعه ظاهر گشت كه در آن، عدّه فراوانى از راویان به غلوّ متهم گشتند؛ راویانى كه در مجموع، در سلسله اسناد هزاران حدیث شیعى واقع گشته بودند.

در این میان، تیغ تیز اتهام غلوّ، سینه پاك بعضى از استوانه هاى علم حدیث شیعه را نیز درید و مباحث رجالى فراوانى را در طول تاریخ این علم، ایجاد نمود.[1]

مقاله حاضر كه در دو بخش تنظیم یافته است، ابتدا به ذكر مباحثى كلّى پیرامون غلوّ در بخش اوّل و آنگاه به بحث و بررسى یكى از آثار غلوّ در علم رجال، یعنى به تحلیل اتّهام به غلوّ در نظر «ابن غضائرى» خواهد پرداخت.

بخش اول: كلیاتى درباره غلوّ

1 ـ غلوّ در لغت

غلوّ در لغت به معناى تجاوز و بالاتر رفتن هر چیز از اندازه خود معرّفى شده است. این لغت، مصدر «غَلى یَغْلو» از باب نَصَرَ یَنْصُرُ و ناقص یایى است. غَلَیان كه به معناى جوشش مایعات و بالاتر رفتن دماى آنها از حد متعارف مى باشد، نیز از همین ریشه است.
همچنین «غَلاء» به معناى گرانى و بالاتر رفتن قیمت كالاها از حدّ متعارف نیز با این لغت هم ریشه مى باشد.
«غُلُوان الشباب» به اوّل جوانى گفته مى شود كه نیروهاى انسانى در اوج خود قرار دارد.[2]
نكته قابل تذكّر اینكه گرچه هر دو لغت غلوّ و تعدّى، تجاوز از حدّ در ناحیه افراط را نشان مى دهند، اما هنگامى از لغت غلوّ استفاده مى شود كه بخواهیم مراتب بالاى تجاوز را برسانیم، در حالى كه لغت تعدّى مراتب پایین تر و ضعیف‌تر را مى رساند.[3]

2 ـ غلوّ در نگاه قرآن و روایات

قرآن مجید در دو سوره نساء و مائده، مسأله غلوّ در دین را مطرح نموده و با خطاب : «یا اَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُو فی دینِكُمْ»[4] از مسیحیان مى خواهد كه دست از غلوّ دینى خود برداشته و حضرت عیسى ـ علیه السلام ـ را از حدّ، بالاتر نبرند و او را پسر خدا ندانند.
همچنین كتب روایى اهل سنّت و شیعه، حاوى روایاتى است كه حاكى از مذموم بودن غلوّ و نهى از آن است، كه به عنوان نمونه تنها به ذكر چند مورد بسنده مى نماییم.

1 ـ اهل سنّت از پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ چنین نقل كرده اند: «ایاكم و الغلوّ فى الدین فانما هلك من كان قبلكم بالغلوّ فى الدین»[5] در این روایت، پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ ضمن بازداشتن مسلمانان از غلوّ دینى، آن را به عنوان علّت نابودى امّت‌ها و ادیان پیشین معرفى نموده است.

2 ـ كتب روایى شیعه از قول پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ چنین نقل كرده اند: «صنفان من امتى لانصیب لهم فى الاسلام، الناصب لاهل بیتى حرباً و غال فى الدین مارق منه…[6] در میان امّت من، دو گروه نصیبى از اسلام ندارند، (اوّل) كسانى كه عَلَم جنگ و مخالفت با اهل بیت من برافرازند و (دوّم) آنان كه در دین غلوّ نمایند و از حدّ آن تجاوز كنند»
این روایت، منتهى الیه تفریط و افراط دینى را مطرح نموده و هر دو گروه (مفرط و مفرّط) را از اسلام حقیقى به دور دانسته است.

3 ـ حضرت على ـ علیه السلام ـ درباره خود و خاندانش چنین مى فرماید: «ایاكم و الغلوّ فینا…[7] از غلوّ و زیاده روى درباره ما (اهل بیت ـ علیهم السلام ـ) بپرهیزید»

3 ـ تأثیر غلوّ بر علوم اسلامى

بحث غلوّ و بالتبع معرّفى غلات، لااقل در هشت علم اسلامى مطرح گشته یا امكان طرح دارد؛ بدین معنى كه نتایج این بحث، در آن علوم كاربرد عملى دارد.
نخست در علم «تاریخ اسلام» كه به ذكر حوادث مربوط به گروه‌هاى مختلف غلات مانند مغیریه و خطّابیه پرداخته و سرنوشت آنان را بیان نموده است.
اگر در آینده علمى به نام «فلسفه تاریخ اسلام» پدید آید، مى توان مباحثى همچون علل پدید آمدن غلات، علل انتساب آنان به شیعه و بررسى مقدار درستى این انتساب، علل رشد این گروه‌ها و سرانجام، عوامل اضمحلال آنها را در این علم جدید الظهور بررسى نمود. متأسفانه علم تاریخ اسلام كه بیشتر پدید آورندگان آن از میان اهل سنّت مى باشند، به این پدیده توجّه كمترى مبذول داشته و از ذكر بسیارى از حوادث مربوط به غلات ساكت مانده است.
دومین علم، علم «مِلَل و نِحَل و فرقه شناسى» مى باشد كه برخلاف علم تاریخ، راه افراط را پیموده و به بزرگنمایى فرقه هاى مختلف غلات از جهت كیفیت و كمیّت پرداخته است.[8] تعداد فرقه هاى غلات در كتب این علم، از «نُه» تا بیش از «صد» فرقه ذكر شده است.
در میان كتب این علم ـ كه بر خلاف علم تاریخ اسلام و علم حدیث، از ذكر سند در مطالب خود بیگانه است ـ، به نام فرقه هایى با عناوین زُراریه یا تمیمیه (منسوب به زرارة بن اَعین)[9]، هشامیّه (منسوب به هشام بن حكم)[10]، نعمانیه یا شیطانیه (منسوب به ابوجعفر محمد بن على بن نعمان احول مؤمن الطاق)[11]، جوالیقیة (منسوب به هشام بن سالم جوالیقى)[12]و یونسیّه (منسوب به یونس بن عبدالرحمن)[13] برخورد مى نماییم كه به بزرگان اصحاب ائمه ـ علیهم السلام ـ نسبت داده شده است و براى آنان عقاید سخیفى برشمرده اند كه به نظر مى رسد ذكر این گونه افراد در عداد غلات، تلاشى از سوى مخالفان و دشمنان شیعه در راه بد جلوه دادن مذهب شیعه و كوبیدن امامان معصوم از راه كوبیدن اصحاب آنان بوده است.
همچنین به نام فرقه هایى مانند «سبأیه» (منسوب به عبدالله بن سبأ) برخورد مى كنیم كه اصولاً وجود خارجى رهبر آن ثابت نشده است و بلكه نبود وى ثابت گردیده است[14].
همچنین بسا كه از عقیده منتسب به یك شخص، فرقه اى به نام او ساخته اند، بدون آنكه هوادارانى براى آن ذكر نمایند. به نظر مى رسد، علّت همه این اشتباهات، ریشه در منبع این علم داشته باشد كه همان زبان مردم و شایعات رایج در میان آنان بوده است[15].
علم سوّم، علم «كلام و عقاید اسلامى» است كه بحث غلوّ در محورهاى زیر با آن ارتباط پیدا مى كند:
اوّلاً از آنجا كه بخشى از بحث غلوّ درباره صفات و فضایل و كرامات ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ مى باشد، این علم موظّف است با استفاده از دلایل محكم و متقن و قطعى، حد و حدود قطعى این ویژگی‌ها را مشخص نماید تا بتواند معتقد به فراتر از آن را غالى بنامد. بخش دوّم بحث غلوّ كه درباره ذات معصومین ـ علیهم السلام ـ و رساندن آنها به حدّ خدایى و نیز اعتقاد به حلول و تناسخ است نیز بحثى كلامى است. و از اینجا روشن مى شود كه تعریف دقیق معناى غلوّ تنها در علم كلام امكان پذیر است.
ثانیاً عقاید كلام شیعه را مى توان با توجّه به مستند آنها به سه قسم تقسیم نمود:
بخشى از این عقاید مانند اصل اثبات توحید، از راه عقل ثابت مى گردد.
بخش دوّم مانند اعتقاد به كیفیت معاد، وجود فرشتگان و… از راه نقل قطعى مانند قرآن كریم و روایات قطعى اثبات مى گردد.
و بخش سوّم این عقاید، از راه خبر واحد عرضه مى شود. و از آنجا كه در این نوع خبر، ممكن است افراد متهم به غلوّ وجود داشته باشند، از این رو اثبات یا ردّ این اتّهام، در پذیرفتن یك عقیده یا ردّ آن بسیار مؤثر مى باشد.
براى یادآور شدن اهمیّت این بحث، ذكر این نكته كافى است كه با استقصایى كه به وسیله نگارنده در میان سلسله سند حدود 250 حدیث وارد در كتاب «الحجة» كافى صورت گرفت، این نتیجه به دست آمد كه حدود 20 درصد اسناد این روایات یعنى حدود 50 روایت مشتمل بر افراد متهم به غلوّ مى باشد.
چهارمین علم مرتبط با بحث غلوّ، علم «درایة الحدیث» مى باشد.
در این علم كه عهده دار بحث از صفات حدیث مى باشد، باید این نكات روشن شود كه:
اولاً: آیا غلوّ باعث از دست رفتنِ وِثاقت راوى مى شود یا خیر؟ كه این بحث یكى از صغریات بحث اعتبار یا عدم اعتبار صحّت عقیده در راوى مى باشد.
ثانیاً: آیا در این جهت، فرقى بین غلوّ در ذات و غلوّ در صفات مى باشد یا خیر؟
ثالثاً: اگر راوى قبل از گرایش به غلوّ، داراى صفت استقامت (یعنى عقیده درست داشتن) بود، آیا احادیث حال الاستقامه او مقبول است یا خیر؟ احادیثى كه شك داریم آیا در حال استقامت روایت كرده یا بعد از آن، چطور؟
رابعاً: اگر شخص غالى توبه نموده، آیا احادیث او كه بعد از توبه روایت مى كند، مقبول است یا خیر؟
خامساً: به الفاظى كه در هنگام وارد آوردن اتهام به غلوّ از سوى اتهام وارد كنندگان ابراز مى شود، دقت شود و مقدار دلالت آنها مشخص گردد؛ مثلاً باید بحث شود كه آیا لفظ غالى با لفظ مرتفع در یك مرتبه است یا خیر؟
پنجمین علم كه ارتباط تنگاتنگ و مستقیمى با بحث غلوّ دارد، علم «رجال» شیعه مى باشد.
این ارتباط وقتى ملموس تر مى شود كه دریابیم در موسوعات رجالى شیعه، به نام بیش از 150 نفر برخورد مى نماییم كه از سوى افراد و گروه‌هاى مختلف متهم به غلوّ شده اند.[16]
در این علم، اوّلاً باید از مقدار كارآیى این اتّهام بحث شود كه آیا باعث تضعیف راوى مى گردد یا خیر؟
ثانیاً: مقدار اعتبار این اتهام از جهت افراد و گروه‌هاى مختلف وارد كننده آن مشخص گردد. فى المثل، باید بحث شود كه آیا اتهام قمى ها یا ابن غضائرى به یك راوى، با اتهام نجاشى یا شیخ طوسى به وى، در یك سطح است یا خیر؟
ثالثاً: تكلیف موارد تعارض بین اتهام و توثیق مشخص گردد.
رابعاً: مواردى كه اتهام از روى اجتهاد و عقاید شخصىِ وارد كننده اتهام، ابراز شده است، مشخص گردد.
ششمین علم كه نتایج بحث غلوّ در آن كاربرد دارد، علم «حدیث» است.
براى درك اهمیّت این مطلب، فقط تذكّر این نكته كافى است كه در میان سند حدود سه هزار حدیث شیعى، افراد متهم به غلوّ واقع شده اند.[17]
علم هفتم علم «فقه شیعه» است كه در آن اوّلاً: حكم فقهى غلات از جهت كفر یا اسلام بیان شده است. و ثانیاً: نتیجه (بحث متهمین به غلوّ)، در مورد روایات فقهى یى كه در سند آنها، این گونه افراد واقع شده اند، داراى كاربرد مى باشد.
هشتمین علم مرتبط با بحث غلوّ، علم «تفسیر» مى باشد. این علم از آن جهت با غلوّ ارتباط مى یابد كه در بعضى از اسناد روایاتى كه در تفسیر آیات قرآن وارد شده است، افراد متهم یافت مى شوند.[18]

4 ـ غلوّ در ذات و غلوّ در صفات

تفكیك میان غلوّ در ذات و غلوّ در صفات، یكى از مباحث لازمى است كه گرچه محتواى آن، مدّ نظر علماى شیعه قرار داشته است، امّا كمتر اقدام به تفكیك عنوانى و عملى بین این دو نموده اند. در حالى كه این تفكیك، داراى آثار فراوان فقهى، رجالى و درایه اى مى باشد.
در پایان این بحث، روشن خواهد شد كه منظور بسیارى از علماى شیعه از غلوّ، برخلاف تصوّر رایج كنونى، غلوّ در ذات مى باشد نه غلوّ در صفات.

الف ـ غلوّ در ذات

منظور از غلوّ در ذات آن است كه شخص یا گروه غالى، قائل به نبوّت ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ یا الوهیت معصومین ـ علیهم السلام ـ یا حلول و یا تناسخ و یا تفویض باشد؛ به عبارت بهتر، ذات معصومین ـ علیهم السلام ـ را از مرتبه خود بالاتر بَرَد.
مراد از اعتقاد به حلول، آن است كه شخصى معتقد به حلول روح خدایى در بدن افراد انسانى گردد.
و منظور از تناسخ، انتقال روح از بدنى به بدن دیگر در همین جهان مى باشد.
بعضى از گروه‌هاى معتقد به حلول و تناسخ، ابتدا قائل به حلول روح خدایى در آدم ـ علیه السلام ـ یا پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ یا امام معصوم مى شدند و پس از آن به وسیله تناسخ، این حلول را ادامه مى دادند تا آن را درباره همه رهبران خود، مانند ابوالخطاب و… اثبات نمایند.
و مقصود از اعتقاد به تفویض، آن است كه شخص قائل به مخلوق بودن پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ و حضرت على ـ علیه السلام ـ بوده، اما پس از خلق شدن آنها، آن دو را عهده دار آفرینش و روزى رساندن و میراندن و زنده كردن بداند. به عبارت دیگر، قائل به واگذارى این امور از سوى خداوند به پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ و حضرت على ـ علیه السلام ـ باشد؛ كه این اعتقاد گروهى از غلات با عنوان مفوّضة بوده است.[19]
اعتقادات یاد شده یا بخشى از آنها از سوى گروه‌هاى مختلف غلات در زمان ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ ابراز گردید.
مثلاً مغیرة بن سعید بَجَلى كه در زمان امام باقر ـ علیه السلام ـ مى زیست، ابتدا امام باقر ـ علیه السلام ـ را به حدّ خدایى رسانید و آنگاه خود را به عنوان پیامبر و امام از طرف او به مردم معرّفى نمود.[20]
و نیز بعضى از عقاید خطّابیه كه از پیروان محمد بن مقلاص اسدى معروف به ابوالخطاب بودند، این چنین بیان شده است:
1 ـ اعتقاد به اینكه امام جعفر صادق ـ علیه السلام ـ خداست، اما نه این جعفرى كه دیده مى شود، بلكه صورت اصلى او كه در آن عالم است.
2 ـ اعتقاد به اینكه او ابوالخطاب را قیم و وصى خود و بلكه پیامبر از طرف خود قرار داده است.
3 ـ اعتقاد به اینكه ابوالخطاب پس از مرگ از ملائكه گردید.
4 ـ اعتقاد به تناسخ، بدین معنى كه مى گفتند: روح هر یك از كسانى كه (پیامبرانى كه) به حدّ خدایى مى رسند، پس از چندى به پیامبر بعدى منتقل مى شود.
5 ـ اعتقاد به اینكه در هر زمانى دو پیامبر وجود داشته است كه یكى ناطق و دیگرى صامت بوده است؛ مثلاً محمد ـ صلی الله علیه واله ـ رسول ناطق و على ـ علیه السلام ـ رسول خاموش بود.[21]
و یا گروه بَشّاریه منسوب به بَشّار شعیرى (جو فروش) كه در زمان امام صادق و امام كاظم ـ علیهما السلام ـ مى زیسته است، قائل به خدایى حضرت على ـ علیه السلام ـ و امام صادق ـ علیه السلام ـ و پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه واله ـ و نیز معتقد به تناسخ بودند.[22]
و درباره گروهى به نام مُفوّضه چنین نقل شده است كه آنها حضرت محمد ـ صلی الله علیه واله ـ را مدبّر اوّل و على ـ علیه السلام ـ را مدبّر ثانى عالَم مى دانند.[23]
ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ در برابر این گروه‌هاى مختلف، به شدّت ایستادگى كرده و عقاید آنها را محكوم نموده و آنها را از شیعه جدا دانسته اند. و به طرق گوناگون از لعن و نفرین گرفته تا صدور فرمان كشتن درباره رؤساى آنان، به مبارزه با آنان پرداختند.[24]

ادامه دارد…

منابع تحقیق :

1 – تفصیل بیشتر مطالب فوق و نیز مستندات و منابع آن را در كتابى تحت عنوان «غالیان در عصر ائمه ـ علیهم السلام ـ» كه به همت بنیاد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى زیر چاپ است، بیان نموده ایم.
2 – معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، تحقیق قدیم مَرْ عَشْلى. دارالكتاب العربى، ص 377؛ لسان العرب، ابن منظور (630 ـ 711 ق.)، جلد 10 ، تعلیق على شیرى، چاپ اوّل: بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1408 ق. ص 112 ـ 114
3 – لسان العرب، جلد 10 ، ص 113
4 – سوره نساء، آیه 171 و سوره مائده، آیه 77
5 – احمد بن حنبل، مسند احمد، جلد 1 ، بیروت، دارالفكر، ص 215 و 347
6 – محمد بن حسن معروف به حرّ عاملى (م. 1043 ق.)، وسائل الشیعة الى تحصیل مسائل الشریعة، جلد 14 ، تصحیح عبدالرحیم ربانى شیرازى، بیروت، دار احیاء التراث العربى. ص 426
7 – عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، شرح جمال الدین محمد خوانسارى، مقدمه و تصحیح میرجلال حسینى ارموى (محدث)، انتشارات دانشگاه تهران، جلد 2 ص 324
8 – به عنوان مثال تعداد فرقه هاى غلات در بعضى از كتب ملل و محل از قرار زیر است:
1 ـ 1 ـ بیان الادیان، ابوالمعالى محمد حسینى علوى (م 485 ق)، تصحیح اقبال آشتیانى، تهران، مطبعه مجلسى، 1313 ه*.ش. تعداد فرقه هاى غلات را 9 فرقه ذكر مى كند.
1 ـ 2 ـ الملل و النحل، محمد بن عبدالكریم شهرستانى (479 ـ 548 ق)، چاپ دوّم: بیروت، دارالمعرفة، للطباعة و النشر. آنها را 12 فرقه مى داند.
1 ـ 3 ـ فرق الشیعه، ابومحمد حسن بن موسى نوبختى، (متوفى در اوایل قرن چهارم هجرى) تعلیقه سید محمد صادق بحرالعلوم، چاپ چهارم: نجف، مكتبة الحیدریة، 1388 ق. تعداد آنها را 20 فرقه ذكر مى كند.
1 ـ 4 ـ التنبیه و الرد على اهل الاهواء والبدع، ابوالحسین محمد بن احمد بن عبدالرحمن ملطى شافعى (م. 377 ق)، تعلیقه محمد زاهد بن حسن كوثرى، بغداد و بیروت، مكتبة المَثْنى و مكتبة المعارف، 1388 ق. تعداد آنها را بیش از 20 فرقه مى داند.
1 ـ 5 ـ مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین. ابوالحسن على بن اسماعیل اشعرى (م 324 ق)، بى جا، بى نا، بى تا. تعداد این فرقه ها را 25 فرقه ذكر مى كند.
1 ـ 6 ـ الخطط المقریزیة المسماة بالمواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار، تقى الدین احمد بن على بن عبدالقادر معروف به مقریزى، بیروت، دار احیاء العلوم و دار العرفان. فقط پنجاه فرقه براى گروه خطّابیه ـ یكى از گروه‌هاى معروف غلات ـ ذكر مى كند. او تعداد فرقه هاى شیعه را سیصد فرقه ذكر مى كند. (ج 3، ص 300)
1 ـ 7 ـ فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشكور، مقدمه و توضیحات: كاظم مدیر شانه چى، مشهد، بنیاد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى. در این كتاب بیش از صد فرقه با عنوان غالى معرفى شده است.
9 – مقالات الاسلامیین، ص 33 ؛ الاعتصام: ابراهیم بن موسى بن محمد فخمى غرناطى (م 790 ق.) مقدمه: سید محمدرشید رضا، قاهره، مطبعة السعادة، 1332 ق. ص 169 ؛ الخطط المقریزیه، ج 3، ص 301؛ التبصیر فى الدین و تمییز الفرقة الناجیة من الفرق الهالكین، ابوالمظفر اسفراینى، تحقیق كمال یوسف الحوت، چاپ اوّل: بیروت، عالم الكتب، ص 23 و 40 ؛ الفرق الاسلامیه (ذیل كتاب شرح المواقف) محمد بن یوسف بن على بن سعید كرمانى شافعى (م 786 ق)، تحقیق سلیمة عبدالرسول، بغداد، دانشگاه بغداد، 1973 م. ص 42
10 – مقالات الاسلامیین، ص 29؛ التبصیر فى الدین، ص 41؛ الاعتصام، ص 219؛ الملل والنحل، شهرستانى ج 1، ص 184
11 – التبصیر فى الدین، ص 23؛ الفرق الاسلامیه، ص 46؛ مقالات الاسلامیین، ص 34
12 – الملل والنحل، ج 1 ، ص 185
13 – مقالات الاسلامیین، ص 32 و 33؛ الاعتصام، ص 218؛ التبصیر فى الدین، ص 73؛ الخطط المقریزیة، ج 3، ص 34
14 – براى اطلاع بیشتر از حالات این انسان موهوم و خیالى مراجعه شود به عبدالله بن سبأ و اساطیر اخرى، سید مرتضى عسكرى، چاپ اول: المطبعة الاسلامیه 1392 ق
15 – همان، ج 2، ص 172 به بعد
16 ـ اسامى این افراد را از كتاب‌هاى:
معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سید ابوالقاسم موسوى خوئى، چاپ چهارم: قم، مركز نشر آثار الشیعة، 1410 ق
و جامع الرواة وازالَة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، محمد بن على اردبیلى غروى حائرى، بیروت، دارالاضواء، 1403 ق
استخراج نموده و در كتاب خود «غالیان در عصر ائمه ـ ع ـ» ذكر كرده ایم.
17 – در این مورد كافى است تنها به این نكته توجه نماییم كه «سهل بن زیاد» كه یكى از این متهمین مى باشد، در سلسله اسناد 2304 روایت واقع شده است. (معجم رجال الحدیث، ج 8، ص 339)
18 – صاحب معجم رجال الحدیث مواردى را كه متهمین در سلسله اسناد تفسیر قمى واقع شده اند، متذكر مى گردد.
19 – رك به: علامه مجلسى ـ ره ـ، بحارالانوار ج 25 ، تهران، كتابفروشى آخوندى
20 – مقالات الاسلامیین، ص 6؛ تاریخ الامامیة و اسلافهم من الشیعة منذ نشأة التشیع حتى مطلع القرن الرابع الهجرى، عبدالله فیاض، چاپ سوّم: بیروت، مؤسسة الاعلمى، 1406 ق. ص 116
21 – فرق الشیعة، ص 57 و 5 ؛ الملل والنحل، ج 1، ص 180؛ المقالات والفرق، سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى قمى، تصحیح و تعلیق محمدجواد مشكور، چاپ دوّم: مركز انتشارات علمى و فرهنگى 1361 ش
22 – المقالات والفرق، ص 60
23 – تعلیقات محمد جواد مشكور بر «المقالات و الفرق»، ص 238 به نقل از الفرق بین الفرق، ص 153
24 – براى اطلاع بیشتر مراجعه شود به: «آراء ائمة الشیعة فى الغلاة»، میرزا خلیل كمره اى، تهران، چاپ افست حیدرى، 1351 ش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *