محدوده علم پیشین امام نسبت به حادثه عاشورا

محدوده علم پیشین امام نسبت به حادثه عاشورا
بازدیدها: 2763
22 اردیبهشت 1397
لینک کوتاه: https://nsafari.ir//?p=14975

محدوده علم پیشین امام نسبت به حادثه عاشورا

دویست و شصت و یکمین نشست از سلسله نشست های نظریه پردازی موسسه فهیم شامگاه شنبه پانزدهم آبان ماه با حضور جمع کثیری از اندیشوران، فضلا و طلاب و دانشجویان و با نظریه پردازی آقایان: حجت الاسلام والمسلمین حسین عرب و دکتر نعمت الله صفری پیرامون “محدوده علم پیشین امام (علیه السلام) نسبت به حادثه عاشورا” برگزار شد.

در ابتدای نشست استاد حسین عرب یکی از نظریه پردازان در رابطه با علم پیشین امام (علیه السلام) خاطر نشان ساخت: بحث علم پیشین امام (علیه السلام) نسبت به حادثه عاشورا دو جنبه صغروی و کبروی دارد. زیرا حادثه عاشورا زیر مجموعه علم کلی امام (علیه السلام) است .یعنی در ابتدا باید دید که ماهیت بحث، تاریخی است یا جنبه معرفتی و فلسفی دارد. و در نهایت به این سوال پراخت که چگونه می شود که امام علم پیشین به شهادت خود داشته و قدم در مسیر حادثه کربلا بگذارد؟

استاد حوزه در ادامه با اشاره به تعریف و ماهیت علم از دیدگاه اهل معرفت و فلاسفه یادآور شد: علم امام هویت معرفتی و فلسفی دارد. یعنی علم یک موجود مجرد از جنس تجلی است بنابراین اصلا در صلاحیت مورخ و تاریخ نیست که درباره هویت علم امام بحث کند. ولی می توان گفت که آیا تصمیم و رفتار امام با قواعد عقلایی قابل توجیه است یا نه؟

نظریه پرداز نشست با تمهید مقدماتی هستی شناسی و معرفت شناسی از دیدگاه اهل معرفت و فلاسفه اظهار داشت: هستی و تمام موجودات یک مجموعه هوشمند است و هر جا پای هستی در میان است آنجا شعور و ادراک حضور دارد. بنابراین رسالت امام این است که انسان را از محدوده کوچک دنیا عبور دهد زیرا هدف امام ساختن انسان و تعالی اوست.

وی سپس با اشاره به این که هر جا هستی حضور دارد علم هم حضور دارد تأکید کرد: چون هستی مقوله به تشکیک است علم هم مقوله به تشکیک است و قرآن کریم در آیات زیادی اتصال به عالم بالا را برای همه انسان ها میسر می داند و انسان بر اثر عبادت و تعالی جویی می تواند به عالم ماوراء اتصال بیابد و از علوم حسی گذر کند همان طور که خداوند در قرآن می فرماید که ما به مادر موسی وحی کردیم. پس اتصال به عالم ماوراء اختصاص به پیامبر و امامان ندارد.

حجت الاسلام والمسلمین عرب در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد که چند راه برای اثبات علم امام وجود دارد که اولین منبع ما قرآن کریم است ومی دانیم که رتبه انسان کامل از فرشتگان برتر است و انسان به خاطر مسئله روحی مسجود فرشتگان قرار گرفت اما چرا خداوند داستان خلقت آدم را با فرشتگان در میان نهاد؟ چون می خواست به فرشتگان بفهماند که انسان، تنها موجودی زمینی است که می تواند مظهر علم خدا باشد. بنابراین اگر یک لحظه زمین خالی از حضور انسان کامل باشد اعتراض فرشتگان را در پی خواهد داشت.

وی سپس با اشاره به این که مقام روحی انسان کامل به دلیل این مسجود فرشتگان قرار گرفته که در هستی بالاتر است خاطر نشان ساخت: آیات متعددی داریم که فرشتگان عالم به امور هستند. بنابراین انسان کامل باید تمام کمالات فرشتگان که اصناف مختلفی دارند را در خود جمع داشته باشد. اکنون چگونه ممکن است که فرشتگان عالم به امور عالم و سلطه بر آن داشته باشند ولی امام که انسان کامل است علم به امور ماورایی و سلطه بر عالم هستی نداشته باشد.

وی سپس افزود: آیاتی از قرآن که در رابطه با علم امام است از جمله سوره رعد و سوره یاسین بدین نکته اشاره دارد. بنابراین نمی توان مسئله علم امام به ماوراء و سلطه او بر عالم هستی را که با براهین عقلی و آیات و روایات زیادی مبرهن است را نادیده گرفت و یا صورت مسئله را پاک کرد. به دلیل آن که برای عده ای قابل هضم و فهم نمی باشد.

استاد عرب در بخش پایانی سخنان خود یادآور شد: اکنون که با براهین عقلی و آیات و روایات کبری بحث یعنی علم امام به ماوراء و سلطه او بر نظام هستی را به اثبات رساندیم می توان علم امام را نسبت به حادثه عاشورا و سرانجام آن یعنی شهادت او در این راه را نیز که جنبه صغروی بحث است را ثابت کرد. زیرا حادثه عاشورا زیر مجموعه علم کلی امام است. بنابراین محدوده علم امام فقط شریعت نیست و او بر عالم هستی احاطه دارد. اما این که چرا امام با وجود این که می دانست شهید می شود قیام کر ؟باید گفت که امام به قاعده تزاحم عمل کرده است زیرا می دانست در صورت عدم بیعت با یزید حتما کشته می شود بنابراین بهتر دید که در این صورت در ملا عام خون او ریخته شود. تا منشأ اثر در جامعه باشد و به بیدار کردن روح مردم بپردازد.

در بخش دوم نظریه پرداز دیگر نشست دکتر نعمت الله صفری با بیان این که باید به تحریر دقیق محل نزاع بحث بپرداریم خاطر نشان ساخت: محل نزاع بحث ما، علم امام بر حوادث آینده است و در این رابطه یک بحث مقدماتی وجود دارد که بر مبحث علم امام مقدم است و آن این است که ماهیت امام چیست؟ آیا بشر است و یا نه؟ و اگر بشر است چه خصوصیاتی او را از سایرین متمایز می کند؟

وی در ادامه با اشاره به آیه ای از قرآن کریم که انبیاء را بشر معرفی می کند: قل انا بشر مثلکم … اظهار داشت: این آیه ما را تحذیر می دهد که مبادا انبیاء را از جنس بشری بالاتر بیاوریم . باید پرسید که آیا امام در دنیا و در تاریخ زندگی کرده یا نه؟ این مسئله که امام خلقت نوری دارد یا بعد از شهادت زنده است، ربطی به بحث ما ندارد. و ما باید الگویی ارائه بدهیم که قابل تطبیق با انسان تاریخی باشد. و برای این که به این نتیجه دست بیابیم باید به مشترکات بپرداریم یعنی از روایات و سیره شروع کنیم نه از بحث های عرفان و فلسفی.

استاد جامعه المصطفی افزود: ما با چه روشی می خواهیم امام را بشناسیم؟ که اگر روش ما تاریخی است تاریخ نیاز به شواهد و قرائن دارد و هر چیزی که از محدوده تاریخ بیرون باشد را نمی توانیم بپذیریم، اما آن را رد نمی کنیم. و رویکرد ما در این بحث رویکرد یک مورخ طلبه است زیرا ما معتقد به عصمت امام هستیم و در این جا منابع کلامی استراتژی ما را مشخص می کند که از چه خط قرمزهایی نباید عبور کنیم.

دکتر صفری یادآور شد: علم امام باید متناسب با وظیفه او باشد و باید اثبات علم امام از منابع روایی و سندهای تاریخی سالم بیرون بیاید. بنابراین طلاب پژوهشگر تاریخی باید بتوانند آن را به صورت عقلایی تبیین کنند و پاسخ شبهات را بدهند و از منابع تاریخی بدون دغدغه استفاده کنند.

ایشان در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: فرق است بین پیش بینی و پیش گویی، پیش گویی آن است که حادثه ای را قبل از وقوع خبر بدهیم و بحث ما در علم امام از نوع پیش گویی است. ما قائل هستیم که امام نسبت به حوادث آینده به نحو موجبه جزئیه ممکن است با خبر باشد. ولی علم امام را نسبت به حوادث ما کان، ما یکون و ما هو کائن را نمی توانیم اثبات کنیم، زیرا اصطلاحاتی مانند انسان کامل و تجلی یا تجافی علم و … مستحدث است و از طریق صوفیه و فلاسفه وارد شده و ما نمی توانیم آن را از معارف روایی و قرآنی خودمان استنباط کنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه سپس خاطر نشان ساخت: در قرآن آیاتی وجود دارد که علم به غیب را منحصرا از آن خدا می داند «وعنده مفاتیح غیب لایعلم الاهو» و آیاتی که به پیامبر می گوید که تو اینها را نمی دانستی و ما آن را به تو یاد دادیم. و درباره علم امام تصریحی در قرآن کریم وجود ندارد.

استاد صفری در بخش پایانی سخنانش با اشاره به روایاتی که برای امام علم به ما کان، ما یکون و ما هو کائن را اثبات می کند تأکید: باید در زمینه روایات روش شناسی مخصوص به آن را به کار ببندیم و آن را جریان شناسی کنیم این روایات را افرادی که اهل غلو و غلات بوده اند در معارف دینی ما وارد کرده اند. بنابراین ما باید با مراجعه به تاریخ و بحث و بررسی آن یک نظام منسجم تاریخی ارائه بدهیم.

در ادامه اساتید محترم به پاسخگویی به سوالات حاضران پرداختند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *